نه، واقعیتش دیگه فعلا پیگیر نشدم چون آلمانی ها وقتی نخوان کاری رو انجام بدن واقعا غیرقابل انعطاف میشن و منم نمیخوام بیهوده وقت و انرژی بزارم، خواستم مهد رو عوض کنم ولی فکر کردم ممکنه مهد بعدی این ایراد رو نداشته باشه به جاش ١٠ تا مشکل دیگه باشه، ولی بهشون گفتم که این مسئله کماکان برای من ناخوشاینده و من دلیلی نمیبینم براش! و بودن با یه مشت بچه با پیشینه فرهنگی مذهبی و حتی ظاهری مشترک هیچی به دختر من یاد نمیده که به عنوان مهاجر به دردش بخوره! بازم تاکید کردن که فقط همون نیم ساعته ناهاره!
ای کاش تا زمانی که من زنده ام ماشین زمان اختراع بشه و منم بتونم از استفاده کنم، باید برگردم به سالها قبل و از یه نَفَر خداحافظی کنم، چون اطمینان دارم جلوی رفتنش رو نمیتونم بگیرم.