مدت ۷سال بود با دوست پسرم رابطه داشتم و به دلیل اینکه اینکه شرایط مالیاش خیلی ضعیف بود نتونستیم ازدواج کنیم ولی جفتمون سرکار میرفتیم ولی اون کلا فقط به فکر خودش بود بعضی موقع ها عین فرشته ها بعضی موقع ها بد اخلاق . به شدت علاقه مند و وابستهام از لحاظ عاطفی، طوری نشون میداد که خیلی دوستم داره اون هم مهربون بود فکر میکردم بهترین دوستمه و من خیلی دلم براش میسوخت کلا خیلی دوست داشتم همیشه کنارش باشم کلا اخلاق هم نداشت و این اواخر بیتوجهی میکرد، من الان پیش متخصص میرم فقط برای درمان خودم. ۲سال پیش شنیدم داره خیانت میکنه بعد یک مدت خواهش و پشیمونی و گریه زاری که کرد بخشیدم و پیگیر اینکه دقیق چه کار کرده نشدم بعد ۲سال دوباره بهم خیانت کرد ۲ماه با دختر دیگه دوست شده بوده دختر به من زنگ زد وگفت کلا ۴ بار دیدمش فقط خواستم آبروشو ببرم و دوست پسر من به اون دختر توهین کرد و هر چی به من خواهش کرد و گفت بیا اصلا ازدواج کنیم و محاله تکرار کنم و گریهزاری من دیگه نبخشیدمش و ۳ ماه هست پایان دادم به این رابطه تو این مدت هم پیگیر بوده، الان به شدت افسردگی گرفتم و دلتنگاش هستم نمیدونم چیکار کنم از این حال دربیام نمیتونم این همه سال خاطره رو فراموش کنم و چرا اینکارو با من کرد کار درستی میکنم که دوباره فرصت ندادم بهش؟