پارت ۶۹۶
یهو با دیدن اسم آقای واحدی شوکه شدم
چند بار رسید ها رو بالا و پایین کردم توی تاریخ های مختلف مبلغ های مختلفی به اسم اقای علی واحدی پرداخت شده بود
با خودم گفتم : نه گندم اشتباه میکنی
حتما فقط یه تشابه اسمی
رفتم سمت کیفم
شماره حساب اقای واحدی رو که داخل دفترچه یادداشتم نوشته بودم با شماره حسابی رو که مازیار براش پول ریخته بود مطابقت دادم
خودش بود
درست بود
یعنی مازیار به اقای واحدی پول داده بود که دادگاه به نفع خودش تموم بشه
یعنی دلیل سکوت بی علت اقای واحدی توی جلسه ی داد گاه مازیار بود
همون موقع مازیار در حالی که موهاش با حوله خشک میکرد اومد داخل اتاق
گفت : چیشد ؟ رسید پرداخت به این اسم پیدا کردی؟
با حرص گفتم : خیلی چیزای دیگه هم پیدا کردم
گفت : یعنی چی؟
گوشی رو گرفتم طرفش گفتم : این چیه ؟
با خنده گفت : چی چیه دختر
یه چشمک بهم زد گفت : نکنه دوست دخترم بهم پیام داده .
صدبار بهت گفتم هوای شوهرت داشته باش حرف گوش نکردی دخترا منو روی هوا بردن
گفتم : مسخره بازی رو بذار کنار
توبه آقای واحدی رشوه دادی که دادگاه به نفع تو تموم بشه
یه پوزخند زد گفت" من که بهت گفته بودم روی قانون زیاد حساب باز نکن
گفتم : تو تمام قدرتت پولته نه ؟
گفت : نه ، هر جا که پولم جواب نده از زورم استفاده میکنم
وگرنه تا جایی که بشه با پول و بی دردسر مشکل حل کرد چرا الکی جوش بزنم
گفتم : شما دیگه چه جونوری هستین
من به اقای واحدی پناه برده بودم
با عصبانیت گفت : تا من هستم چرا به یکی دیگه پناه ببری
حالا دیدی امن ترین جا برای تو پیش منه
گفتم : نکنه اون قاضی بی انصافم خریده بودی؟
گفت : نه بابا دیگه اونقدرها قضیه رو جنایی نکن
خدا وکیلی قاضی خودش به نفع من رای داد
من فقط از واحدی خواستم خفه شه همین !
با حرص گفتم : تو خیلی نامردی
چند قدم برداشت طرفم یه چشمک بهم زد گفت : اینطوری نگو عزیزم
تو که بیشتر از همه مردونگی منو دیدی
از حرص و عصبانیت دلم می خواست جیغ بکشم
به زور جلوی ریختن اشک هام گرفتم دلم نمی خواست جلوش زار بزنم
رفت طرف در ، درو بست قفل کرد
گفت : بیا بخوابیم من ساعت سه راهی سفرم
رفتم طرف در گفتم : برو به جهنم
دستم گرفت گفت ؛ کجا؟
گفتم : قبرستون
گفت : متاسفم حتی اونجا هم نمیتونی بدون اجازه ی من بری
دلم می خواست با دستای خودم خفه ش کنم
با صدای بلند گفتم : دستم ول کن
گفت : هیس! دایان خوابه
منو گرفت توی بغلش کشید سمت تخت
کوبیدم به سینه ش گفتم : ولم کن
اروم کنار گوشم گفت : اگه وحشی بشی ممکنه منم وحشی بشم
حالا دیگه ریش و قیچی دست خودت ببینم چی دوست داری
*****