دیشب تو اشپزخونه باشوهرم وایستاده بودیم شروع کردم به کاز گرفتن شونش که یهو با صدای مادرشوهرم برگشتیم یعنی مردم از خجالت ، وای نمی دونم برم کجا اب بشم خدایا هیچ کس و ضایع نکن
😂😂😂😂😂😂😂دمش گرم.حالا شوهر من اول پایه نبود دید من دوس دارم همه چیو گذاشت کنار
واقعا یعنی خجالت نکشم ؟ مادوتا که واقعا دیوونه ایم ، من که نمی تونم اروم باشم صدای جیغ و دادامون تا هفتا محل رفته ، همم بهم می گن دختر زشته اروم باش ولی به خرجم نمی ره
فقط از یه چیزی که خیلی تو عقد خجالت کشیدم . تو عقد بودیم .من کارمند شوهرم بودم صبح باهاش میرفتم سرکار . مادرشوهر احمقم اومده بود خونه شوهرم شهرستان. احمق رفته بود تو اتاق وسایل و جابه جا کرده بود و فوضولی .تشکمون و جمع کرده بود بسته کاندوما زیرش بود برداشته بود گذاشته بود تو طاقچه . ظهر که اومدم دیدم خیلی خجالت کشیدم دیگه از اتاق بیرون نیومدم . شوهرمم مامانش و دعوا کرد که چرا رفتی تو اتاقمون دست وسایل زدی زشته دست به وسایل زن و شوهر میزنی
⬅️ اونایی که به طرف غرب رفتن غرب زده شدن، اونایی هم که به طرف شرق رفتن شرق زده شدن، ما هم که به طرف خدا رفتیم خدازده شدیم😂