من از موقعی که عزراییل میاد سراغ ادمو شب اول قبر و اینا خیلی میترسم
مادربزرگ شوهرم که مرده بود دیدمش وسط اتاقش افتاده مرده خیلی تو روحیم اثر منفی گذاشت تا چند وقت خیل ی میترسیدم
به این چیزا خیلی فکر میکردم یا مثلا بعصی موقه ها فکر میکنم وقتی قرار ه بمیرم برای چی برای این زندگی تلاش کنم برای همین چند وقت خیلی گریه زاری کردم و فقط حرف دلمو به خدا گفتم تا اروم شدم
خدا دوای هر دردیه