<a href="https://www.ninisite.com/discussion/topic/3523263/%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D8%A7%D9%88%D9%84">عشق اول

مدیر استارتر

عضویت: 1397/03/05

تعداد پست: 517

الهی عزیزم عشق اول بهترینوپاک ترین عشقه یه دختره رفته ولش دیکه نبایدزندگیتووقفه اون کنی

عزیزم برام دعا کن☹❤

دلِ من هرچه غلط بود فراوان کردی..

1398/09/04

|

21:40

طاهره۱۱

عضویت: 1398/09/03

تعداد پست: 988

امیدوارم...تنها ارزوم اینه این حس لعنتی از بین بره.. دوستام‌میگن خیلی افسرده و دمغ شدم‌نسبت ب قبل..

من نمیدونم روحیه تو چطوره ولی تو سن ۲۸ میفهمی تو زندگی باید بدویی اونقد سریع که فرصت نداری برگردی عقبو نگاه کنی

زندگی یک فرصت کوتاهه بی خیال باش هرچه دوست داری انجام بده این زندگی خوابی بیش نیست رویای شیرین و کابوس ترسناک دارد که هردو واهی و گذراس و بزودی بیدار خواهیم شد.

1398/09/04

|

21:40

2 نفر لایک کرده اند ...

زنگ

عضویت: 1397/07/03

تعداد پست: 1129

من حالم از خودم بهم میخوره ک چرا همچین کسیو دوست داشتم

1398/09/04

|

21:40

گلبانو۱

عضویت: 1396/11/08

تعداد پست: 10224

واسه ازدواج همه چی خوب بود همو دوست داشتیم تا اینکه فهمیدم من‌عاشقم ولی اون خیلی دوست داره ...

چی من متوجه نشدم

تا خدا با من است زمانه با من است .

1398/09/04

|

21:41

ترشیده۲

عضویت: 1398/08/09

تعداد پست: 6163

من اولین بار همون ۱۹ سالگی بود امیرحسینو دیدم😭😭😭😭😭

باز تو🤣

به نام خدا😶من ازدست مردا فرار کردم اومدم‌سایت زنونه واسه چییی درخواست دوستی میدی مردحسابی؟🤢نکن حاجی نکننننن..شرمت باد💨✋✋✋میپرسین چرا ترشیده؟میگم که ی روز ازمامانم پرسیدم‌ننه واسم خواستگارنیومده گفت نهههه✌🤐داداشم داشت ردمیشد مث خرعر زد گفت هاااااارهااااارترشیده😶داشتم فحش میدادم بهش وهمزمان تونی نی سایت ثبتنام میکردم که از سوز وجودم یهو دیدم زدم ترشیده وتائیدشده😐حالا اگه یه ذره شعور داشته باشی کاربر عزیز ایتقدنمیپرسی و مسخره نمیکنی😏ترجیح میدم بترشم‌تا ازدواج کنم بیام اینجا بزنم توسرم😝😝

1398/09/04

|

21:41

مدیر استارتر

عضویت: 1397/03/05

تعداد پست: 517

فراموش نمیشه دخترگل اما خانوما راحت دوباره عاشق میشن

برام دعا کن عزیزم..امیدوارم خود خدا این‌حسو از دلم بیرون کنه ☹

دلِ من هرچه غلط بود فراوان کردی..

1398/09/04

|

21:41

مدیر استارتر

عضویت: 1397/03/05

تعداد پست: 517

من دلم نمیخواد ببینمش هروقت دیدمش نتونستم چشم ازش بردارم قلبم وایمیسته انگاری 😔

اره خیلییی بده خیییلیبی :(

دلِ من هرچه غلط بود فراوان کردی..

1398/09/04

|

21:42

2 نفر لایک کرده اند ...

مدیر استارتر

عضویت: 1397/03/05

تعداد پست: 517

همچین چیزی وجود نداره

کاش وجود نداشته باشه...

دلِ من هرچه غلط بود فراوان کردی..

1398/09/04

|

21:43

asalakkkkkk

عضویت: 1398/08/17

تعداد پست: 516

برام دعا کن عزیزم..امیدوارم خود خدا این‌حسو از دلم بیرون کنه ☹

منم بااینکه بهش نرسیدم وهیچوقتم دیگه نمیرسم ومحال شده ولی همیشه میگم خدایا عاشقم عاشق ترم کن

1398/09/04

|

21:43

ترشیده۲

عضویت: 1398/08/09

تعداد پست: 6163

چی من متوجه نشدم

واسه ازدواج همو میخواستیم

رابطمون‌چارچوب داشت

بعد۳ سال از رابطه دعواهامون بالا گرفت

من عاشقش بودم ولی اون میگفت عاشق نیستم فقط خیلی دوست دارم

من بیشتر محبت میکردم

بیشتر نگران میشدم

بیشتر سراغشو میگرفتم

بیشتر ابراز علاقه میکردم

اونم اینکارارو میکرد ولی کمتر چون علاقش ب من‌کمتربود

دیگه فهمیدم من دارم‌تباه میشم تواین رابطه😞

گفتم بهش بره

تمومش کردیم

فک‌میکردم بمونه اصرار کنه ب موندن

ولی گفت خداحافظ و راااحت رفت

هنوز باورم نمیشه....

به نام خدا😶من ازدست مردا فرار کردم اومدم‌سایت زنونه واسه چییی درخواست دوستی میدی مردحسابی؟🤢نکن حاجی نکننننن..شرمت باد💨✋✋✋میپرسین چرا ترشیده؟میگم که ی روز ازمامانم پرسیدم‌ننه واسم خواستگارنیومده گفت نهههه✌🤐داداشم داشت ردمیشد مث خرعر زد گفت هاااااارهااااارترشیده😶داشتم فحش میدادم بهش وهمزمان تونی نی سایت ثبتنام میکردم که از سوز وجودم یهو دیدم زدم ترشیده وتائیدشده😐حالا اگه یه ذره شعور داشته باشی کاربر عزیز ایتقدنمیپرسی و مسخره نمیکنی😏ترجیح میدم بترشم‌تا ازدواج کنم بیام اینجا بزنم توسرم😝😝

1398/09/04

|

21:43

12nana

عضویت: 1397/01/11

تعداد پست: 1177

انشالله زودتری حس مامانارو تجربه میکنی انشالله زودتری مامان چندتابچه بشی

مرسی عزیزم😘😘😘

ماماناچه حسی دارید وقتی بچه توشکمتون تکون میخوره باتصورشم قلبم میریزه موهای تنم سیخ میشه دیگه صبرم تموم شده گذشت اون جونیم بچگیم خوشگلیم شدم یه زن بالغ و پخته که هنوز هیچکس بهش نگفته مامان.منم دیگه خسته شدم بعضی شبا برا خودم رویامیبافم خودموحامله تصور میکنم وای که چه حس خوبیه دکترا جوابمون کردن گفتن فقط جنین اهدایی شوهرم دیگه ازسرش افتاده میگه دیگه حس بچه نداره خسته شدم از بس برای بچه خواهر و برادر و خواهرشوهر مادری کردم و خودم یواشکی مادرشون تصور کردم که چه حسی دارم اگه بچم باشه از عمق وجودم براشون مادری کردم ولی اونابه من نمیگن مامان.اونا بعدازچندساعت منو پس میزنن و میگن مامانمومیخام اونجاست که میفهمم من چقدرتنهام چقدر بی کس.راستی اگه بمیرم کی میفهمه من نیستم حسرت خیلی چیزاموند رودلم برای منم بادلای پاکتون دعا کنید تا خدا معجزشو نشونم بده😢😢

1398/09/04

|

21:44