سلام من3ساله که ازدواج کردم با دوتا جاریام صمیمی هستم جوری ک همه حرفا و رازاشونو ب من میگن اون دوتا اا باهمدیگه نمیسازن یکی از جاریام میریزع تو خودش بی سروصدا میکشه کنار وقتی ناراحت میشه بی محلی میکنه جوری ک طرف بسوزه_ولی جاری دومیه حتی وقتی که حق باهاش نباشه داد و قال راه میندازه گریه میکنه ادای سکته ایارو درمیاره_جاری دومی همیییشه بد اونیکی جاریمو میگه همش مبگفت چشمش دنبال شوهرمه هروز این حرفو میزد ک ببین دارز کشید ببین اونکارو کرد _همش دنبال بهانس
نگران فردایت نباش خدایه دیروز وامروزت،خدایه فرداهم هست😊ما اولین بار است بندگی میکنیم او قرن هاست خدایی میکند،بهش اعتماد کن🙏🙏💕خدایه خوبم من بهت ایمان دارم من مطمعنم زندگیمو درست میکنی بهت ایمان دارم 💜انشالله
جاری دومبه وقتی فهمبد خیلی بش برخورد گفت چطور عکسای منو نبرده حساب نکرده_خلاصه انقد ناراحت شد غر زد و حرف زد تهشم گفت تز طرف من بگو ک خیلی ناراحتم هم اینکه قضیه ی اتلیه و هم اینکه بهش بگو جلوی شوهرم استین کوتاه نپوشه
این قضیه واسخ خیلی وقت پیشه _من احمقم رفتم گفتم عزیزم ناراحته که عکساشو نیوردی _گفت خب چرا بیارم عکسای اون8_7تا بود واسه من3تا بعدشم من زنگ زدم ادرس گرفتم بعدش رفتم یعنی خبر داشت