تا حالا خیلی کم راجب خانواده شوهر گفتم چون کلا رابطه ام رو قطع کردم البته قهر نیستم در حد سلام علیک و خداحافظ ولی باز تو دلم ناراحتم میکنن من و شوهرم دوست بودیم شوهرم جلوی خانوادش وایساد دو تا جاری دارم و یه خواهرشوهر یکی از جاریهام دختر دایی شوهرم هست و برام خواهرشوهری کرد زمانی تو دوران نامزدی اونقدر اذیتم کردن که نگو مادرشوهرم هی تیکه مینداخت و از این حرفها میگفت الان بی حیاها ازدواج کردن خودش رو اندخته به پسرم و اینا من از لحاط فرهنگ و تحصیلات همه چی سرترم ازشون دختر جاریم ده سالش بود نمیذاشت با شوهرم کنار هم بشینیم میگفت تو اونطرف بشین من باید میش عموم بشینم هیچ کدوم هم حرفی نمیزدن فحشهای خواهرشوهرم از تو آشپزخونه میشنیدم ولی نمیدونم چرا هیچ وقت نمیتونستم جواب بدم بگذریم مادرشوهرم حتی تو عقد یه عیدی کادو نداد و هیچ عروسیم رو هم نمیذاشتن بگیرن الان که باردارم خانوم هر روز زنگ میزنه شوهرم رو پر میکنه خواهرشوهرم هم همینطور میگن چرا زود زود میره آزمایش من شاغلم و پولهای آزمایش رو خودم میدم سه تا النگو داشتم هی میگفت بفروشین ماشین بخرین طلا خوب نیست یعنی چی طلا الان خودش رفته کلی النگو خریده از وقتی بارداریم رو فهمیدن دوباره پیداشون شده اون جاری همون دختر دایی هم رو که نگم اوایل شب ساعت دو شب زنگ میزد به شوهرم و اینا میخاستن منو حرص بدن
خدایی هست که بیشتر بیشتر دوستمان دارد .....میگذرد هم سختی ها هم خوشی ها.... قدر لحظات رو بدانیم
آره بابا به مامانم هم گفته من نمیدونم این چرا اینقدر رفت سونوگرافی من تا حالا دوبار رفتم اونم دکتر نوشته ان تی و تو نه هفته جاریم میگه ضرر داره همه باردار میشن این ناز میکنه
خدایی هست که بیشتر بیشتر دوستمان دارد .....میگذرد هم سختی ها هم خوشی ها.... قدر لحظات رو بدانیم
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.
برای من که سنتی بهشون رفتم و کلی سرترم هم خودم هم خانوادم هم همینکارارو میکنن طوری که حتی اشماهای خودشون عروسیم به مامانم میگفتن دختر دیگه ای نداری؟عقده ای عقده ایه بیخیال
دقیقا عزیزم سر این موضوع با شوهرم کلی دعوا شد ساعت دو زنگ میزد گوشی رو میداد دست دخترش میگفت دلش برا ...
باید گوشی میگرفتی میگفتی عمو وقت نداره والا من نمیذارم بچه هام به عموشون زنگ بزنه میگم کارداشتید به زنش بگید به اش بگه میگم تازه ازدواج کردن به شوهرش حساس هستن ای خدا فقط شعور چیز خوبی هست
باید گوشی میگرفتی میگفتی عمو وقت نداره والا من نمیذارم بچه هام به عموشون زنگ بزنه میگم کارداشتید به ...
راست میگه .همینو بچه هاشونم سر من میاوردن😂جواب همشونو دادم.به خاله اش که میگفت پسرو دیگه نمیبینیم گفتپ والا منم نمیبینمش اخ سوختن خانوادگی اخ سوختن.شوهر من تا شب سرکاره منتشو به من میدن!انگار ور دل منه
راست میگه .همینو بچه هاشونم سر من میاوردن😂جواب همشونو دادم.به خاله اش که میگفت پسرو دیگه نمیبینیم ...
من نمیتونم جواب بدم چون میدون چیزی هم بگم ول نمیکنن اون جاری دیگه ام رو خواهرشوهرم پرت .کرده بود خیابون من تنها کاری که کردم رابطه ام رو قطع کردم ولی شوهرم نگفتم نره اونم هر روز میره
خدایی هست که بیشتر بیشتر دوستمان دارد .....میگذرد هم سختی ها هم خوشی ها.... قدر لحظات رو بدانیم
راست میگه .همینو بچه هاشونم سر من میاوردن😂جواب همشونو دادم.به خاله اش که میگفت پسرو دیگه نمیبینیم ...
خوب کاری کردی بیجا میکنن به خدا من یه جاری دارم اگه خواهرشوهرم زتگ به شوهرش بزنه ناراحت میشه من خودم میگم اشکال نداره خواهرش هست ولی وقتی میام نی نی سایت میبینه که خواهرشوهرها اذیت میکن به جاریم حق میدم
خدا جوابشون رو بده من خواهرشوهرم خودش ازدواج نکرده ۴۵ سالش هست واقعا من که ازش میترسم چون حرف زدنش ه ...
ببین راه حل داره ولی حرص و جوشش زیاده .چه بخوای چه نخوای.باید اینکارایی که میگم بکنی منم اروم و مطیع بودم و کلا تو خانوادم همچین چیزایی نداشتیم ولی به بقیه جاریام نگاه کردم که کسی نمیتونه بهشون تو بگه.باهرکس عین خودش.تورو خانوادت با کلی دردسر و سختی بزرگ نکردن حرف بشنوی.پس حرف نشنو.جواب بده.هرچی گفتن همون لحظه جواب بده تا حساب بیاد دستشون.و پیش شوهرت نگو .همونجا خودتو تخلیه کن.اگه حرفی پیش شوهرت زدن انکار کن بگو واه چه حرفا.تو که منو میشناسی.مادرشوهرمن حرف میزد به شوهرم میگفتم به اون میگفت نه والا من چیزی نگفتم!برای منم کادو و طلا و هیچی ندادن!چه پای عقد چه عروسی .عقدو پیچوندن گفتن عروسی میدیم عروسی هم ندادیم بااینکه کلی ادعاشون میشه.خودتو ازاد کن فکر پیشرفتت باش.خودتو اسیر اون خاله زنکا نکن.دیر برو دیر بیا تانپرسیدن حرف نزن.هرچیم گفتن نگاه کن.ولی توهین کردن یا اذیت همونجا جواب بده.من اخریا اینجور شدم اولا خیلی مثل ادم حسابشون میکردم.بعدشم زنگ زدن جواب نده هر ده بارو یبار جواب بده بگو کار داشتم.شده الکی بری کلاسی باشگاهی جایی برو که شوهرت ازت حرف بشنوه