ولی چند تا از فامیل های خیلی دورمون بازیگر های خیلی معروفین
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است با ریشه چه می کنید؟گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرنده اید پرواز را علامت ممنوع می زنید با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟گیرم که می کشید گیرم که می برید گیرم که می زنید با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
سال ۸۸ تو شهرک اکباتان همسایه کناریمون حمیرا ریاضی و علیرضا اوسیوند بودن . خیییلی سر و صدا داشتن . یه بار رفتم تذکر بدم مثل وحشیا نعره میزد زنیکه . برادر زاده ش یه پسره بود اومد دم در معذرت خواهی کرد . شوهرشم از شوهرم معذرت خواهی کرد . دختر کم مغزشون همیشه تو راهروها با اسکیت میگشت یا بساط خاله بازی پهن میکرد تو راهرو. تا در خونه مون باز میشد میومد تو چارچوب در وامیستاد زل میزد به خونه . خیییلی رو مخ بودن .
شوهر دوم بهاره رهنما میشه پسرخاله ی مامانه دوستم،تازه دوستمم رفته بود تشیع جنازه مادرشوهرش که بهاره رهنما اونجا بود دوستم داشته یواشکی ازش عکس میگرفته برای من بفرسته که بهاره مچشو میگیره بعد گوشی دوستمو از دستش میگیره😂
امیر محمد تو عمو پورنگ اومده بود خونه همسایمون عروسی ا فامیلاشون بود بچه ها دورش جمع شده بودن نگاش میکردن اونم شاکی شده بود و هی میگفت برید اونور البته بچه بود اونموقع اون آقایی ک تو مختارنامه بازی میکرد رستم شده بود رو هم بالای 100 بار تو خیابون دیدم ی بارم تو پارک بودم نشسته بود نیمکت روبروییم بابام معلم پسر عموی لیلا اوتادیه محمدرضاشریفی نیا و الهام پاوه نژاد رو هم تو داروخونه دیدم