واقعا به نظر خودت همچین تفکری درسته؟
منم خیلی تنهام (بارها خلاصه زندگیمو گفتم اینجا
پدر مادرم خیلی بلاها سرم اوردن تو خانواده ی بزرگ شدم که هر روز منو زجر میدادن انقدر اتفاقات عجیب تو خانوادم دیدم که منو تا مرز جنون میبره)اما اصلا قصد ازدواج ندارم و منتظرم سنم کمی بره بالاتر تا یه زندگی مستقلانه برای خودم تشکیل بدم.....