من خیلی تنهام .خیلی . حتی یه موقع هایی شدیدا حس میکنم کسی نیس کنارم. ۲۴ سالمه.اختلاف سنیم با پدرمادر و خاهر برادرام خیلی زیاده.یجورایی خاهرم بزرگم کرده. بعضی وقتا اونقد تنها میشم که به خودم قول میدم اولین خاستگاری ک بیاد قبول کنم. ولی وقتی موقعیتش میشه همیشه دودل میشم میگم بعدا حسرت ازدواج با عشقومیخورم. و نه میگم و باز این چرخه تکرار میشه. الان یه خاستگار خیلی خوب دارم ولی علاقه خاصی پیش نیومده چیکار کنم ادامه بدم یا وقت تلف کردنه؟