خواب دیدم پشت یه پنجره چوبی زیبا بودم و چشم انداز بیرون رو که طبیعتی بی نظیر بود نگاه میکردم، بعد یه چیزی کف دستم حس کردم، کف دستمو باز کردم، یه نقطه سیاه بود ، بزرگ و بزرگ و بزرگتر شد و کل وجودم سیاه شد
(قلندرتپه) ما انسان بودیم...تا زمانی که،نژاد ارتباطمان را از هم گسست،مذهب جدایمان کرد،سیاست تقسیممان کرد،و ثروت طبقهبندیمان کرد.شاید روزی دوباره انسان شویم.
چندسالی کابوس تکرارشونده م این بود که تو یه محیطی بودم که راه خروج خیلی خیلی کوچیکی داشت ، خیلی کوچیکتر از اندام من! و من باید از اون عبور میکردم🤕
(قلندرتپه) ما انسان بودیم...تا زمانی که،نژاد ارتباطمان را از هم گسست،مذهب جدایمان کرد،سیاست تقسیممان کرد،و ثروت طبقهبندیمان کرد.شاید روزی دوباره انسان شویم.
من از نظر خودم: وحشتناک ترین خوابم، خوابی بوده که تو یک جای تنگ مثل کانال کولر گیر کردم و نفس ...
تنگناهراسی
(قلندرتپه) ما انسان بودیم...تا زمانی که،نژاد ارتباطمان را از هم گسست،مذهب جدایمان کرد،سیاست تقسیممان کرد،و ثروت طبقهبندیمان کرد.شاید روزی دوباره انسان شویم.