شوهرم خرج خونه داده دستم😢 صفحه 10

باران۲۳۱۱

عضویت: 1398/04/13

تعداد پست: 4042

تا چند ماهی رو داریم فعلا این چیزارم همسرم عمده میخره خودش

اهان ...برکت ...ان شالله ...

1398/04/31

|

14:17

1 نفر لایک کرده اند ...

درسا44

عضویت: 1394/08/04

تعداد پست: 20282

خیلی خوبه شما ماهی چند خرج خونه میکنید پس اندازم دارید ؟

پس انداز نداریم به اون شکل.‌خیلی کم. ۱و۶۰۰میگیریم. پول پیش دبستانی بچه هارو ازش جدا میکنیم و یه قسط مسکن ،، هیچی نمیمونه ازش🤣 اخه ما پول ویزیت و داروهای چشم دخترمم هرماه داریم که کلی میشه.

👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀

1398/04/31

|

14:17

0 نفر لایک کرده اند ...

یلدا۸۴

عضویت: 1397/12/11

تعداد پست: 3974

اول اینکه قید هر روز برنج خورش خوردن رو زدم. دو روز گیاهی مثل دال عدس.عدسی. کشک بادمجون. ابگوشت با ق ...

آفرین بهتون خوشم اومد

مااز طبقه پایین جامعه نیستیم این جامعه اس که چند طبقه روما ساخته

1398/04/31

|

14:18

0 نفر لایک کرده اند ...

sahar12345

عضویت: 1396/09/04

تعداد پست: 4493

بله.‌چون نمیشه از سبزی و میوه برای بچه ها زد ‌نمیشه که نخورن.توی رشدن. ماهی روهم اخر شبی قزل گرفتم ...

آره دیگه دزدی که نمیشه کرد همینه دیگه.مخصوصا تو این موقعیت باید با برنامه خرج کنی

من به برکت هم خیلی معتقدم.وقتی زن و شوهر با هم یکدل باشن و مالشون حلال باشه برکت میکنه.

1398/04/31

|

14:18

2 نفر لایک کرده اند ...

28النا

عضویت: 1398/04/28

تعداد پست: 914

اره ، اینکه دوستمون گفتن برا منم عجیب بود بعضی ها هم بدشون میاد دست بزنن به کهنه بچشون دنبال بهانه ...

میدونم دوست عزیزم گرفتاری با این گرونی زیاد شده منم یجورایی با همین یه میلیون در ماه میگذرونیم از همه چی باید بزنم بیشتر خرج بچه ها میشه خونه هم امسال با لطف برادرم تهیه کردیم وگرنه ک مستاجر بودم

کلام خدا👈وای بر هر عیب جوی هرزه زبان

1398/04/31

|

14:18

1 نفر لایک کرده اند ...

درسا44

عضویت: 1394/08/04

تعداد پست: 20282

نه عزیزم واسه دو نفر کافیه 😂😂😂 من آخه یک کیلو بسمه بعدم الان کیلو ۸۰ تومن گوشت گوساله ، ا ...

اریا جونم ما ۱کیلو رو برای ۴نفرمون تا دوماه میبریم🤣🤣🤣 گوشته از دستمون گریه میکنه🤣🤣

👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀

1398/04/31

|

14:19

2 نفر لایک کرده اند ...

نیوشاعقیلی

عضویت: 1398/04/27

تعداد پست: 10118

نه عزیزم واسه دو نفر کافیه 😂😂😂 من آخه یک کیلو بسمه بعدم الان کیلو ۸۰ تومن گوشت گوساله ، ا ...

ایول منم برم اینکارو کنم ببینم چی میشه . مرسی عزیزم

اگر با نظرات من تو سایت مشکل داری 👈 عزیزم مشکل گشا ابلفضل🫂. .خیانت فقط جنسی نیست . خیانت ذاتا طیفی است از هر رفتاری ،به ترتیبی که در آن لحظه کاری کنی که اگر همسر یا عشقت شاهدت بود نمیکردی✋️🤍 . ندونسته دلمو به غریبه سپردم ❤اون غریبه رو ساده شمردم ،گول چشم سیاهشو خوردم👁رفت از این شهر ،که دلم رو به خون بکشونه ،جون من رو به لب برسونه،جای دیگه آتیش بسوزونه🔥ندونستم یه غریبه ،هرچی باشه یه "غریبه" است...

1398/04/31

|

14:19

2 نفر لایک کرده اند ...

nilofar1372

عضویت: 1397/01/16

تعداد پست: 4721

وای الهی بمیرم کجاس الان طلاقت داده؟؟؟برو پیش خانوادش خب

نه خودم دارم طلاق میگیرم

خانوادشم وضع خوبی ندارن اونا که سالی یه بار اونم تو مهمونی گوشت میخورن

یه وقتی میرفتم اونجا از گشنگی خودم و پسرم ضعف میکردیم

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد

1398/04/31

|

14:19

1 نفر لایک کرده اند ...

آریانا8

عضویت: 1395/05/29

تعداد پست: 20366

فدات گلی🤗🤗مگه هنوز رژیم‌میگیری گلی؟ وزنت چنده الان؟ لینکو بفرست شبا وقتم ازاده بیام پیشتون😚😚

والا من دائم الرژیمم 😂😂😂

ولی بخاطر بچه ها هستم دیگه خودمم هم رژیم میگیرم هم انگیزه میدم 😅😅😅

الان ۵۸ کیلوام ...

بیا حتما عشقم ....

https://www.ninisite.com/discussion/topic/1485697/کالری-شماری-دسته-جمعی-چاقها-و-لاغرها-شعبه-۳?postId=98148457

اگر میدونستید ۹۰درصدِ آدمای دورتون از خوشحالی و موفقیتتون خوشحال نمیشن، هیچوقت چیزی که صددرصد قطعی نشده رو به هیچکس نمیگفتید‌ 😊

1398/04/31

|

14:20

1 نفر لایک کرده اند ...

درسا44

عضویت: 1394/08/04

تعداد پست: 20282

آره دیگه دزدی که نمیشه کرد همینه دیگه.مخصوصا تو این موقعیت باید با برنامه خرج کنی من به برکت هم خیل ...

افرین دقیقا. همدلی و درک دو طرفه خیلی مهمه. همیشه در حال جست و جوی فروشگاههای مناسب و تخفیف داریم🤪 خودمونم خندمون میگیره

انشاا... وضعمون بهتر بشه همگی🤲🤲

👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀

1398/04/31

|

14:20

2 نفر لایک کرده اند ...

nilofar1372

عضویت: 1397/01/16

تعداد پست: 4721

میدونم دوست عزیزم گرفتاری با این گرونی زیاد شده منم یجورایی با همین یه میلیون در ماه میگذرونیم از هم ...

خداروهزاربارشکر که خونه گرفتین دوستم

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد

1398/04/31

|

14:20

2 نفر لایک کرده اند ...