2737
2739
عنوان

شوهرم خرج خونه داده دستم😢

| مشاهده متن کامل بحث + 2011 بازدید | 158 پست
چه ربطی داره  منم یکساله پسرمو کهنه میکنم هیچیش نشده

جاریمم کهنه میکنه چیزیش نشده.ولی به من نساخت 😶

آدمها را مهم نکنید.همانطور که زیرشان را خط میکشیدبه آنها نشان دهید که بلدید دورشان را هم خط بکشید.آدم ها که مهم شوند دیگر به چشمشان ریز میرسیدبه آنها یادآوری کنید که این خودِ شما بودید که آنها را واردِ عرصه کرده اید تا خودکارهای قرمزتان جوهر دارندشروع کنید خیلی ها را باید پر رنگ تر خط بزنید.(دوست عزیز من ممکنه نظرم باهات فرق کنه ولی دشمنت نیستم. بهم احترام بزاریم در کنار تفاوت عقاید. بهم عشق بدیم دنیا قشنگ تر میشه😘😘😘😘) 
چه ربطی داره  منم یکساله پسرمو کهنه میکنم هیچیش نشده


من چهار تا بچه دارم ماشاالله همه رو کهنه بستن هیچ مریضی ادراری کلیوی پوستی نگرفتن کهنه ها رو طوری میشورم ک یبار دوستم بجا دستمال دست اشتباه گرفته بود نرم و سفید

کلام خدا👈وای بر هر عیب جوی هرزه زبان

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

من مامانم گیر داد بچتو کهنه کن با اینکه شوهرم گف من با پوشک خریدن مشکلی ندارم ولی مامانم اخلاق خاصی داره گف نه خیفه هی بریزی دور الکی پولتو بعد چن روز کهنه کرد عفونت ادرار گرف یعالمه خرج دوا دکتر شد خب این چه فرقی کرد کلی سر مامانم غر زدم تازهرمیخاستن بستری کنن 

همه سیاه سفیدا قشنگن مثه پانداها..... برف لای موهات...... چشمات....
کاش اداره کل کشور رو میدادن دست شما .تهش هم یه چیزی میموند😂😂

آره بخدا مملکتی تحویلتون میدادم حض کنید😂😂😂

آخه من خرج خونه و کل حقوق شوهرم دستمه ، خداروشکررر هم همه چی میخرم هم پس انداز میکنم ...

وام خونگی مینویسم هرچی بخوام میخرم ، لازمم نداشته باشم پس انداز میکنم ...


تو نامزدیمون وام خونگی نوشتم دقیقا ماه بعد عروسیمون دراومد به اسممون ، اونموقع واممون ۵ تومن بود ، من ۲/۵۰۰ دادم یه لب تاب خریدم ، ۲/۵۰۰ هم یه النگو تک پوش 😂😂😂

الان النگوم شده ۱۰ میلیون ، لب تابمم ۶-۷ میلیون 


الانم ۲۰ میلیون وام خونگی نوشتم ، ولی بجز اون بازم ماهانه یه مبلغی پس انداز میکنم خداروشکررر ...

اگر میدونستید ۹۰درصدِ آدمای دورتون از خوشحالی و موفقیتتون خوشحال نمیشن، هیچوقت چیزی که صددرصد قطعی نشده رو به هیچکس نمیگفتید‌ 😊
2731
من چهار تا بچه دارم ماشاالله همه رو کهنه بستن هیچ مریضی اداری کلیوی پوستی نگرفتن کهنه ها رو طوری میش ...

بخاطر کهنه نبود.منظورم این بود پس انداز کردن پول پوشک برای من خوب نبود.وگرنه دور وبرم زیاد دیدم کهنه میکنن.

آدمها را مهم نکنید.همانطور که زیرشان را خط میکشیدبه آنها نشان دهید که بلدید دورشان را هم خط بکشید.آدم ها که مهم شوند دیگر به چشمشان ریز میرسیدبه آنها یادآوری کنید که این خودِ شما بودید که آنها را واردِ عرصه کرده اید تا خودکارهای قرمزتان جوهر دارندشروع کنید خیلی ها را باید پر رنگ تر خط بزنید.(دوست عزیز من ممکنه نظرم باهات فرق کنه ولی دشمنت نیستم. بهم احترام بزاریم در کنار تفاوت عقاید. بهم عشق بدیم دنیا قشنگ تر میشه😘😘😘😘) 
منم از آخر وقت تره بار تو حراجی خرید میکنم وافعا بهم کمک کرده.

بله.‌چون نمیشه از سبزی و میوه برای بچه ها زد

‌نمیشه که نخورن.توی رشدن. ماهی روهم اخر شبی قزل گرفتم کیلو ۱۵.

۳کیلو گرفتم برای ۳ماه. تیکه تیکه بهشون میدم. چه میشه کرد،، راه چاره ای نداریم.

۱و ۶۰۰داریم ،،۴نفریم.

👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀
من چهار تا بچه دارم ماشاالله همه رو کهنه بستن هیچ مریضی اداری کلیوی پوستی نگرفتن کهنه ها رو طوری میش ...

اره ، اینکه دوستمون گفتن برا منم عجیب بود

بعضی ها هم بدشون میاد دست بزنن به کهنه بچشون دنبال بهانه ان

همه اینا دارن مینالن که درامد دارن حالا با همین ۶۰۰ دارن سخت زندگی میگذرونن اقا من یه بچه کوچیک دارم که شوهرم ولمون کرده رفته لباس که برا خودم هنوز دارم مجردیامو میپوشم برا پسرم ماهی یک دست از یارانه میخرم و کهنه میکنم خرج خوراکمون رو بابام میده وگرنه باید تا الان ...

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد
سلام عشقم قربونت شکررر تو خوبی ؟ دوقلوهای قشنگ من خوبن ؟؟؟ 😍😍😍 هستم که عزیزم 😁 تو تاپیک خودمون ...

فدات گلی🤗🤗مگه هنوز رژیم‌میگیری گلی؟ وزنت چنده الان؟ لینکو بفرست شبا وقتم ازاده بیام پیشتون😚😚

👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀👀
2740
اره ، اینکه دوستمون گفتن برا منم عجیب بود بعضی ها هم بدشون میاد دست بزنن به کهنه بچشون دنبال بهانه ...

هزیزم چه سخت چرا شوهرت کجا رفته بی غیرت خدا لعنتش کنه البته ببخشید فش دادم اعصابم بهم ریخت

همه سیاه سفیدا قشنگن مثه پانداها..... برف لای موهات...... چشمات....
نمیتونی قوت قلب بدی،،، حالشو خراب نکن😕😕😕😕 خیلی ها الان تواین وضعیتن من جمله خودم با دوبچه ی پرخر ...

جمله منو درست بخوون من سوالی پرسیدم که می خواد چی کار کنه که راهنماییش کنم خانوم محترم

خوزستان همیشه مظلوم 😣 بمیرم برای مردمم که نه نان دارن نه هوای سالم نه آب نه واکسن . 😞😞😞
عزیزم اونا که جادویی نیستن بالاخره تمام میشن

تا چند ماهی رو داریم فعلا این چیزارم همسرم عمده میخره خودش

انسان بودن خود به تنهایی یک دین خاص است که پیروان چندانی ندارد.                                                 نهایت فرومایگیست اگر رفتار آدمی منحصر به ترس از تنبیه یا امید به پاداش باشد.                                      لطف کنید اگه تونستید برای حاجتم یک صلوات بفرستید ممنونم🙏
یک کیلو گوشت کم نیست واسه یه ماه؟؟؟ 😢هم چرخی هم خورشتی ... نمیدونم والا  


نه عزیزم واسه دو نفر کافیه 😂😂😂

من آخه یک کیلو بسمه 

بعدم الان کیلو ۸۰ تومن گوشت گوساله ، از یه کیلو بیشتر میشه 😂😂😂

اگر میدونستید ۹۰درصدِ آدمای دورتون از خوشحالی و موفقیتتون خوشحال نمیشن، هیچوقت چیزی که صددرصد قطعی نشده رو به هیچکس نمیگفتید‌ 😊
هزیزم چه سخت چرا شوهرت کجا رفته بی غیرت خدا لعنتش کنه البته ببخشید فش دادم اعصابم بهم ریخت

راحت باش فحش بده 

گفت ندارم خرجتونو بدم پسرم ۲ ماهش بود رفت الان پسرم ۱۵ ماهشه 

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد
این ماه گوشت وبرنج داری .ماه های دیگه روکه باید بخری

برنج و گوشت و رب و روغن و قند و شکر و چایی و این چیزای ضروری رو سالی میگیره همسرم

انسان بودن خود به تنهایی یک دین خاص است که پیروان چندانی ندارد.                                                 نهایت فرومایگیست اگر رفتار آدمی منحصر به ترس از تنبیه یا امید به پاداش باشد.                                      لطف کنید اگه تونستید برای حاجتم یک صلوات بفرستید ممنونم🙏
راحت باش فحش بده  گفت ندارم خرجتونو بدم پسرم ۲ ماهش بود رفت الان پسرم ۱۵ ماهشه

وای الهی بمیرم کجاس الان طلاقت داده؟؟؟برو پیش خانوادش خب

همه سیاه سفیدا قشنگن مثه پانداها..... برف لای موهات...... چشمات....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  22 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  23 ساعت پیش
توسط   حسین__بیرو۵  |  3 ساعت پیش