نمیدونم باور کنید یا نه ولی الان 2ساله ب خاطر عشق اولم هنوز افسردم از اینکع رفت.دقیقا نه از رفتنش
خب..وقتی که میرفت هنوز هم عاشقم بود ولی..حتی دلیلشو نفهمیدم درست ک چرا مجبور بود بره.
از یه طرفی هم خوشحالم این حسمون دوطرفس.ولی از ی طرفی هم ناراحتم ب خاطر اینکه دلم براش تنگ شده.دلم میخواد حتی یه نشونه همیشه ازش باشه دلتنگی منم رفع بشه منم امیدوار بشم،حالشو بدونم :)
....
یه سال پیش خیلیی وضعیتم خراب بود دقیقا 1سال کامل.ینی حداقل 1ماه نبود ک حالم خوب باشه.چون از یه طرفی هم(نمیخوام زیاد وارد جزییات بشم)خودکشی داشتمو،روانپزشکو قرص و اینا،میگفتن یا میری تیمارستان یا این قرصا رو مصرف میکنی.من وضعیتم جوری بود ک میگفتم فرقی نمکنه".. ولی ب انتخاب و اصرار خانوادم قرص مصرف کردم تا الان دیگه اونقدرا مثل قبل نیستم ولی بازم احساس میکنم افسردم هنوز.چون دقیقا مثل گذشتع ها نیستم.
تو این چندروز خواستم فال و اینا بگیرم(خودم ب این کار اعتقاد دارم)میخواستم بدونم اون در چ حاله و...
...
نمیدونم چیکار کنم باید ب اجبار قرص بخورم.ب اجبار هم زندگی کنم :) یه حس گندی دارم
دلم میخواد تو خودم باشم ولی اطرافیام میگن این ک افسردس باید بیشتر بهش حواسمون باشه.منم یه حس میکنم زیادی کنه هستن واقعا میخوام تنها باشم تو خودم.از این همه رفتن اینور اونور برای درمان و مراقبت زیادی خستم...