2733
2739
عنوان

داستان زندگی من.لیموناد جان(نداخانوم)

| مشاهده متن کامل بحث + 31985 بازدید | 283 پست

فکر کنم تا همینجا بود 

کسی میتونه تگش کنه ?? من نمیتونم

limo0onad@

😍خدا روزی رسان شکست ناپذیر من است و هم اکنون مبالغ هنگفت پول در پناه لطف الهی و به شیوه هایی عالی به من میرسد😍😍😍😍😍😍😍  گاهی هیچکسی رو نداشته باشی بهتره !!!  باور کن بعضیا تنهاترت میکنن 🌹🌹🌹    

من برای جای ترک های پوستی بعد از زایمانم از روغن آنتی استرچ مارک برند آنانه استفاده کردم که یک برند سوییسی بود.

 برای من واقعا مثل معجزه عمل کرد. حتما تو دوران بارداری قبل از ایجادترک ها یا تا وقتی که ترک ها هنوز قدیمی نشدن و قرمز هستن استفاده کنید که زود برطرف بشه. برای ترک های ایجاد شده با چاقی یا لاغری هم عالیه. لینکشو میزارم چون میدونم دغدغه خیلی از ماماناس .

منو هم لایک کنید.

من بودم تف مینداختم تو صورتشون امیدوارم هیچ وقت خوشبخت نشه این حمید خان

وقتی داری روزای سختی رو میگذرونی و متعجبی که خدا کجاست.یادت باشه که استاد همیشه موقع امتحان سکوت میکنه
2731
2740

یعنی خوشم میاد خیلیا در برابر متوجه شدن و درک کردن مقاومت میکنن... 

بنده خدا استارتر با چه زجری همه رو کپی کرده و میگه دیگه کامنت نزارین که حکایت اون تاپیک تکرار نشه... 

باز کامنت های نا مربوط و لایکم کنید و... میزارن بعضی ها. 

اینجوری فقط صفحات جلو میره. ممنون میشم همکاری کنید و فقط ذخیره کنید😘🌺

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند...

بقیه داستان را من دارم با اجازه استارتر میزارم که لیموناد اومد بقبه را بگه

پشت هرکوه بلند سبزه زاریست پرازیادخدا ودران باغ کسی میخواند که خداهست دگرغصه چرا؟  به همین زودی من به آرزوم میرسم باور دارم که این کار شدنی و من آرزوی خودم رو به دستان توانگر خدای مهربون و بزرگ و قدرتمند می سپارم و بدست آوردنش رو رها می کنم و اکنون من به خدای خودم اعتماد می کنم خدایا دوست دارم

خیلی گستاخانه حرف میزد ترجیح دادم جوابشو ندم و تو حماقت خودش بسوزه


 فقط گفتم هر جور دوست داری فکر کن همینه میخای بخواه میخای نخواه


حمید هم فرداش رفته بود مغازه و از در سیاست با بابام وارد شده بود ( بگو چه جوری روش شده بود ) که حاجی کلید آپارتمانو میدی بابام گفته بود میخای چکار گفته بود میخام برم متر بزنم موکت واسش بگیرم آخه اینجور که ندا میگفت نمیخاید خیلی همه جاش فرش باشه گفتم موکت باشه پس اینجوری خیلی بهتره


توقع داشت بابام هم بگه نه فرش میگیریم خیالت راحت باشه شما چرا تو زحمت بیفتی همه جاش فرش میشه نگران نباش


بایام هم آمپر چسبونده بود که به تو چه آخه ؛ هر چی بگیریم از سرت هم زیاده ؛ خودت چی داری از خودت که انقدر پر توقعی ؟ کسی یخچال و تلویزیونو مبلشو میگیره بلده برا باقی جاها چکار کنه


خلاصه برای اولین بار حمید شسته بود و پهن کرده بود


بابام که تعریف میکرد واقعا باورم نمیشد حمید رفته باشه به بابام اینجوری گفته باشه


حمید هم قهر کرده بودو از مغازه رفته بود


راستش دلم خیلی خنک شده بود آخه اینهمه تو اوج خستگیهای خرید جهیزیه که میامد خونمون یه بار به خواهرم نگفت خسته نباشی یه بار از پدرم تشکر نکرده بود انقدر پر رو و خودخواه بود که وقتی با ایما و اشاره ازش میخواستم تشکر کنه آروم بهم میگفت بزار آخرش ؛ هر سری که نمیتونم تشکر کنم 

پشت هرکوه بلند سبزه زاریست پرازیادخدا ودران باغ کسی میخواند که خداهست دگرغصه چرا؟  به همین زودی من به آرزوم میرسم باور دارم که این کار شدنی و من آرزوی خودم رو به دستان توانگر خدای مهربون و بزرگ و قدرتمند می سپارم و بدست آوردنش رو رها می کنم و اکنون من به خدای خودم اعتماد می کنم خدایا دوست دارم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687