از زندگی دلم گرفته
کاش همیشه بجه بودبم و خواهر و برادرا با هم میگفتیم و میخندیدیم و دور هم شاد بودیم، اگه دعوامون هم میشد، سطحی بود و زودی برمیگشتیم بغل هم
چرا آدما وقتی بزرک میشن اینقد بد میشن، اینقدر از هم دور میشن
زیما من برات نمیگم از بدترین اتفاق زندگیم ........... چون گذشته ها گذشته واقعا بدترین اتفاق برات افتاده شان آی؟بدتریت یا بد؟همین که نمیخوای حرفشو بزنی معلومه که نمیخوای اون اتفاق بهت غالب بشه و درگیرت کنه
بچه ها یه سوال میکنم مدیونین اگه بخندین بهم.. من یه جا کاردی پیوتر ازون جعبه ای ها خریدم...نمیدونم بزارمش روی میز بمونه مهمون اومد از همونجا کاردهارو بزارم تو بشقابشون یا وقتی مهمون اومد دستم بگیرم و بگردونم و بزارم تو بشقابها
بچه ها همه دوست دارن خوشحال باشن باور کنید اگر دوست ندارید یه جای کار ایراد داره یه تعادلی به هم خورده کسی که بیماره نمیتونه به خودش کمک کنه اگرم بخواد نمیتونه فراموش کنه ببخشه شاد باشه ...... همه ازش میخوان اما اون در توانش نیست از غمگینیش یا مرگ تدریجیش شاید لذتم ببره شاید نمیدونه که با یه داروی خیلی ساده میشه یه انسان خوب و قوی بشه یا حتی با یه مشاوره