سلام ۵ماه مونده به عروسیم شبیه افسرده ها تو اتاقم خوابیذم هنوز هیچ کاری نکردن خونواده شوهرم حتی شوهرم کارمنداره ازبس حرص خوردمو اونا بیخیال بودن دیگه به حالت بیتفاوتی رسیدم دوروزه تو اتاقم خوابم جووون ندارم از جام تکون بخورم
تو کارای خودتو انجام بده بزار اونا اماده نباشن یا دقیقه نود کاراشونو انجام بدن ابروخودشون میره نه تو فقط تو کاراتو انجام بده که بدونی انجام دادی بعدها برات حسرت نشه
تو کارای خودتو انجام بده بزار اونا اماده نباشن یا دقیقه نود کاراشونو انجام بدن ابروخودشو ...
من کارامو کردم جهازم تکمیله دیگه باید ببینم تاریخ عروسیم کیه که برم دنبال ارایشگاه و لباس حتی تاریخومعلوم نکردن باید توهید بگیرن چون باهم حرف زدن ولی کاری نمیکنن دلم خوش نیس حتی برم یه مدل عروس نگاه کنم براخودم
میگه تا عیدوقت زیاده تو نگران نباش کلا دقیقه نودی هستن راجب کارشم تا میگم دعوا شروع میشه کاری میکنه دیگع ادامه ندم بحثو بین همه سر خورده شدم همه ازم میپرسن چرا عروسیتمعلوم نیس نمیدونم چی جوذابشونو بدم