چن بارم یه سایه دیدم وقتس خاب بودم کابوس دیدیم بعد ک چشامو باز کردم روبه روم در اتاق بود ک نور پنجره افتاده بود روش قشنگ پشتم دیده میشد سایه یه ادم دراز روش بود منم تند تند لباس پوشیدم با گریه زدم از خونه بیرون ....دوستمم جن دیده ک کوتوله بود و موهاش بلنو و سیاه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من پیش یه دعا نویسه رفتن جن داش هرچی فک میکردم ذهنمو میخوند از همه زندگیمون با خبر بود بهم گف اصلا هنگ کردم شبش ک رفتم بخابم همش میترسیدم یاد اون دعا نویسه میوفتادم