2777
2789
عنوان

اختلاف سنی زن و شوهری

974 بازدید | 73 پست

سلم دوستان منو شوهرم اختلاف سنیمون خیییلی زیاده بیشتر وقتا نظرامون ۱۸۰ درجه باهم فرق داره 

به اون صورت دعوامون نمیشه ولی همین بحثای کوچیکم عصاب منو تا مدت ها خورد میکنه نمیدونم چی کار کنم شوهرم ادم منطقیه ولی میدونم بگم مشاور میگه نه

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خب عزیزم قبل ازدواج باید فکراتو میکردی الان دیگه کاریش نمیشه کرد😯😯

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️

مال ما ١٠ ساله

اونقدر باهم تفاهم داريم كه حد نداره

پس ربطي به اختلاف سني نداره

آهااااي تويي كه از من خوشت نمياد  آره دقيقا با خودتم دوست عزيز  به خودت بگير دقيقا   بدون حسمون دو طرفه ست  منم ازت خوشم نمياد كه هيچ، ازت متفرم  نبينمت تو تاپيكام يا ريپلايام  خوش گلدي... ببينمت گزارش ميخوري👊🏻 بدون حتي ارزش نداري نتمو صرفت كنم جوابتو بدم  پس جوابتو ندادم، آب بريز نسوزه  

یعنی ده سال ما سه تا زوج توی خانواده داریم اختلاف سنبشون ده ساله

 تیکر تولد یک سالگی .....من فرزندم را به بی بدیل ترین حالت ممکن دوست دارم..آنگاه که نومیدی بر جانت پنجه افکنده و رها نمی‌شوی، به من امیدوار باش_ زمر/53

خيلي زياد يعني چقد؟

١٥ سال ١٠ سال؟

در هر صورت بايد قبل ازدواج به اين موضوع فكر ميكردي

نه الان كه كار از كار گذشته ديگه

من همون aidaw سابق هستم😐كاربري قبليم به فنا رفت😐🐘
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز