نشسته بودم روی نیمکت فضای سبز یه پاساژ.روبروم ماشینها پارک بودن. متوجه یع ماشین شدم که یه آقا و خانوم توش بودن و حرف میزدن.بعدچند دقیقه یه خانوم دیگه بهشون نزدیک شد و زد به در ماشین.کاملا مشخص بود مرده درهای ماشینو قفل کرد.زنه میکوبید به شیشه و داد میزد باز کن ...حروم.باز کن بی شرف .باز کن.....
مرده هم یواش یواش گازشو گرفت و رفت.زنه داد نیزد گریه میکرد.آینه بغل طرف راننده رو گرفته بود و میدوید.مرده هم گاز داد و رفت.
خانومه نشست کنار خیابون و از ته دل زار میزد.خوشکل و تپل هم بود.گوشیشو برداشت و زنگ زد.داد میزد بی شرف ناااامرد.هرزه.تو دوباره شروع کردی.دوباره ......
دیدن این صحنه منو بهم ریخت.بمیرم الهی😢