2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بهمن مرد

واسه چییییبی

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
ی روز ندیدم چ‌اتفاقات مهمی افتاد 

هیچی فقط اسیه به یادصدیقه افتادکه توپیرمیشی ازدواج کن دیگه باخدمتکاره حرف میزنه وراضی میشه مثل الان نیس که یکم من من کرد از شرایط خودش وخانوادش بعد گفت باشه

بعدشم اومدن گفتنو چند بار با رسول رفتن بیرون بعد رسول گفت نمیرم جوادم کتابشو گذاشت تو کیف رسول بهش تو دزدیدیش دعوا کردن بعد که جوادو دعواش کردن گفت عمو تنها راهی بود که رسول بره.بعد با یه صحنه گریه دار خدافظی کردنو رسول رفت ولی بعدش برگشت گفت من میخوام داداش داشته باشم تا مامان بابا.

آخرشم دخترا و زنا منتقل شدن جای دیگه و اونا موندن.

🦄🦄🦄🦄🦄🦄🦄
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز