شاید براتون عجیب باشه ولی بخدا عالم قسم هر چی میگم راسته فقط ازتون راهنمایی میخام من ی دختر خوشگل و خوش اندامم همیشه هم ب همین دلیل بیشتر باهام بدرفتاری میکنن حتی مادرم هم ی جورایی ازم بدش میاد سرزنشم میکنه وقتی کسی تو جشن یا مهمونی کسی بهم میگ خوشگلی بدش میاد یا مدام منو جلو بقیه کوچک میکنه از لباسام ایراد میگیره جوریه ک اصلا باهاش بیرون نمیرم خالم هم دقیقا مثل مادرمه یادمه ی روز رفتم خونه خالم قرار بود برا دختر خالم خواستگار بیاد مامانم زنگ زد بهش گفت قبل از اینک خواستگار بیاد منو بفرسته خونه رفتارش از ی نامادری هم بدتره بهم میگ غذا درست کن درست میکنم با اینک خوبه کلی ازش ایراد میگیره بخوابم میگفت خوابیدی نخوابم میگ چرا نمیخوابی بیرون برم میگ هر روز بیرونی هیچوقت برام ی مادر خووب نبود هیچوقت بهم محبت نکرد ولی من همیشه درمقابلش سکوت کردم خواستگار زیاد داشتم همه پولدار ک فقط منو ب خاطر زیبایم میخواستن ولی من دوسنداشتم با همچین ادمایی ازدواج کنم هر وقت بهم میگفتن خواستگار داری یا فلانی میخاد بیاد خواستگاری دنیا رو سرم خراب میشد اولین خواستگارم ک 17سالم بود یکی از دوستای بابام اومده بود خونمون منو دید اتفاقی رفت و با بابام صحبت کرد برای پسر خالش ک کارمند بانک بود میدونید ک کارمند بانک سنش چقده دیگ اینا همه ب کنار من اصلا تو اون سن نمیدونستم ازدواج چیه بابام مخالف ازدواج بود ولی مامانم دوست داشت زودتر منو شوهر بده اومدن خواستگاری من قبول نکردم تنها کسی ک پشتم بود داییم بود با کمک اون بالاخره راحت شدم ردش کردم ولی این داستان هنوز ادامه داره حدودا 20سالم شد مهمان اومده بود برامون منم طبق معمول پذیرایی و… .اخر هفته دوباره همینا ک اومدن خونمون با پسرش اومدن تازه فهمیدم جریان چیه تا اومدم ب بفهمم چیشده دیدم گفتن بیا برو با پسره حرف بزن راضی نشدم ب مادرم گفتم این چ کاریه چرا نگفتی و… .بعد بخاطر اینک ابرو خانوادم نره قبول کردم ولی اصلا از زندگی و ازدواج چیزی نمیدونستم خلاصه چند ماه از نامزدیمون گذشت بهمش زدم و بعد با شوهرم اشنا شدم اینم بگم من اصلا از اون دخترایی نیستم ک اهل دوستی باشم ی روز ک با دوستام رفتم بیرون شوهرم منو میبینه ازم خوشش میاد ولی من از هر چی مرد و پسر بدم میمومد…… .
اره من چند روز عضو نی نی سایت شدم خبر. نداره چون اگ بفهمه دوسداره از همه چی سردربیاره
من اگه جا تو بودم منم همه جا تو کارش سرک میکشیدم ،،،چتاشم ک میپاکید منم بهش میگفتم چرا گوشیتو همین جوری ک هس بمن نمیدی ،،سینجینش میکردم نمی زاشتم اینجوری راحت باشه و فرمون بده