خونه مادرشوهرم دعوتیم رژ حالت جیگری زدم گفت پاک کن صدبار تکرار کرد صدبار رفت رو اعصابم منم اومدم پاک کردم لباس هامم درآوردم گفتم خوبت شد من جایی نمیام گفت تو لباس هات رو میپوشی جایی هم میای رنگ رژت رو ملایم تر کن اون گفت و من گفتم انقدررررررررر رفتم رو اعصابش که درو کوبید رفت بیرون به جهنم به درک به درک