من پنجاه میلیون وام خونگی از قرعه دخترخاله شوهرم گرفتم
همشو لباس و کیف کفش و لوازم ارایش و شوینده روتین پوستی گرفتم بدون اینکه ب همسرم بگم
شوهرم چندین بار گفت پول خاستی بگو از اون برندار بریم طلا بخریم باهاش برات
من گفتم باشه ولی چون میدونستم مردا فقط لفظشو میان و عمرا یهو برات پنجاه تومن خرج کنن گفتم باشه ولی کارمو کردم
بعدش دیگ ترسیدم چی بگم بهش رفتم طلای تقلبی خریدم
گفتم از کجا میخاد بفهمه
شوهر طفلیمم کلی خوشحال شد
امشب که داشتبم طلاهارو میزاشتیم توی گاو صندوق شک کرد، گفت این طلا نیس رنگش یجوریه؛ من کلی کولی بازی دراوردم که نه منظورم چیه و فلان 😭😭😭