نمیدونم والا
ولی خب اون پسره معلوم بود ازم خوشش میاد
یبارم یکی از دخترا اومد تو حیاط دانشگاه جلو راهمو گرفت
سلام علیک و ی مقدار بگو بخند کردیم
بعدش بی مقدمه بهم گفت میگم
ی سوال میپرسم راسشو بگو
گفتم باشه
گفت تو از فلانی خوشت میاد؟ میخوای با هم اوکی تون کنم؟
من هاج و واج 😳
گفتم پسر خوبیه ولی نه واقعیتش نمیخوام تو برم
گفت شاید ازدواج کردین
گفتم نه کلا پسر خوبیه ولی مناسب هم نیستیم ...
اینو که گفتم متوجه شدم پسره ده پونزده متر اونطرف تر ب دیوار تکیه داده و داره ما رو نگاه میکنه ...
و وقتی از دختره فاصله گرفتم رفتم کنار رفیقم دختره رفت باهاش شروع ب صحبت کرد اونموقع خنگ بودم الان فکر ک میکنم میگم نکنه پسره اونو فرستاده بوده ک مزه دهن منو بدونه در مورد این موضوع؟!😂😂😂