2777
2789
عنوان

تلخینه 1

126 بازدید | 6 پست

س: میگم نقدی !روزی  چندین ساعت و دقیقه  و ثانیه را در مجازی میچرخی و  عمر گرانمایه سپری می کنی ؟

ن : مگه تایمر میذارم که بدونم ، بگی نگی  نهایت  2 یا 3 ساعت!

س : اونوقت توی 3 ساعتچه عمل پر باری  انجام میدی  ؟ چه احساساتی رو میگیری ؟ چقد عالم یا دانا میشی اونوقت ؟

ن: عالم مگه نبودم ؟ من بیشتر برای اوقات فراغت و رفع خستگی میام و غنی سازی ددی آباد  و در پی  خوشحال کردن اهالی آبادی ام .

س: بر منکرش لعنت شما عالم و آگاهی . منظورم عالم تر و داناتر  شدن بود .

ن : آره من از دوره طفولیت همه چیز دان بودم ،اصلا اینجوری خلق شدم و ارث بردم عالمیت رو .  

س :برای اهالی ددی آباد چه خدمات و صدماتی تا الان  بارآوردی ؟

ن  : صدمات چیه ؟ من هماره  منشاء خدمات و برکات اهالی بودم. با تاپیکهای پر بار و الماس گون ،  همواره زبانزد خاصان و عامان جامعه مجازی بودم  و هستم و خواهم بود .

س : خیرش رو از خدا بگیری ایشاا..  خوش بر احوال شما عالمان .

 با این حجم غنا و صفا  که بر فضای مجازی ارزانی داشتی  شک نکن که خدا یک جای مصفا وپراز  متکا برات در جوار حوریان کنار گذاشته باشه . ( ان الله یحب المحسنین )

ن : ولی باور کنید من هرگز دنبال شهرت و این صحبت ها نبودم فقط برای خشنودی دل اهالی کوشیدم .  ولی خداوند هم همیشه برام جبران کرده این شادی پراکنی  و علم آموزی ها رو  ... .!

س :خوش بر احوالات ددی که چنین پسرکان  صالح و عالمی را تحویل  جامعه ددی آباد نموده احتمالا فرشتگان الهی هم  برای این خدمات بینظیرش الان دارن قبرش را نور باران میکنند!

ن : از خود تعریف نکرده باشم ولی الحق و و الانصاف اگه من نبودم درو ازه  ددی آباد تا الان صدها بارتخته شده بود . من همواره  نام و یاد  ددی آباد را در خاطره ها و اذهان  ماندگار کردم .

س :آفرین ،صد آفرین ، هزار و پونصد آفرین ، حرفت نشد نمونه ، بارون چکید تو خونه .

ن: ننه غیر از آفرین هم  رو غلط خوندی که ! من این شعر رو  بیش از هزاران بار خوندم براتون  !!




انسانم آرزوست

س : چکار کنم ننه !!! من مثل تو که سواد حسابی ندارم ! در حد خواندن فقط بلدم فقد .

ن : ننه جان مگه انتگرال و مشتق میخوای بگیری ؟!! قربون اون سواد کمت ! این فقط یک جمله ساده هست! ا کابر و دانشگاه نمیخواد که !

سروی : وای با نام اکابر و دانشگاه داغ دلم رو تازه کردی که پسر ! مرا یاد مفاسر و مکاتب قدیم انداختی . کتاب هاشون رو با حسرت و حیرت ورق میزدم و کلماتش رو تماشا میکردم و دلم لک میزد برای رو خوانی کردن و فهمیدنشون .

ن : نقدی رو ببخش ننه ، غصه دارت کردم . عوضش پسرهای عالم و باسواد تحویل ددی آباد کردی اونهم نه یکی نه دو تا بلکه دهها عالم و نادم که همه مایه مباهات ددی آباد شدن . این رسالت و افتخار بزرگ از آن توست ننه سروی سرت بالا باشه همیشه .

س: نه پسرم من الان احساس شرم کردم . چون همه مشق نوشتن های شما با ددی خدا بیامرز بود . من فقط تشویقش میکردم زودتر مشقاتون رو بنویسه تا کسی نیاد ببینه .

س :راستی برای داداشای مفقودالاثرت تونستی کاری انجام بدی ؟ نشونه و آثاری ؟ ای کاش حد اقل خبری از مرده یا زنده بودنشون پیدا میکردی ؟

نقدی : ننه شنیدی میگن آدم خوابیده رو میشه بیدار کرد ولی آدم خواب زده رو نمیشه . دقیقا داستان ایناست اونا خودشون رو گم و گور کردن و محاله کسی بتونه پیداشون کنه .

س : خدا براه اولیاء هدایتشون کنه ایشاا... نا اهلان هر کدوم یک داغ جگر سوز گذاشتن روی دل خاکسترم  و رفتن . میگن داغ پسر بدترین داغ دنیاست و من اینو دهها بار چشیدم تماما . میدونی چی میگم ؟نه کجا باید تو بدونی ؟!!

ن: آره میدونم چون منهم مثل خودت داغشون رو بدوش کشیدم . میگن بدترین داغ اول داغ  فرزنده ولی از اون بدتر داغ برادر و من هم  این بدترین رو چشیدم .

ن : اگه جای ددی بودم بهت دهها مدال استقامت میدادم ننه به روح ددی راست میگم .

س : میدونی نقدی دلم برای مظلومیتشون کباب میشه تو نمیدونی چقده خودم رو سرزنش میکنم بابت گرفتاری و گم شدنشون !! احساس گناه دارم و خودم رو مقصرو جفا کار میدونم . کاش حداقل یکبار میدیدمشون و یقشون رو جر می دادم تا بلکه از سر تقصیراتم میگذشتن و منو میبخشیدن . تو چی ؟ تو منو بخشیدی!

ن : وای این چه حرفیه ننه ؟!!به روح ددی یکبار دیگه ینجور بگی خودم رو همینجا وسط اهالی حلق آویز می کنم . اصلا کی گفته تو تنها مقصر و گناهکار بودی ؟ مگه نباید هر کس مسئولیت رفتار و افکارش رو داشته باشه و درستش کنه ؟ چرا خودتو سرزنش میکنی ؟

س : نقدی من میدونم اینا بجای حل کردن مشکل فرار رو بر قرار ترجیح دادن و این بدترین کار بود ولی تو چرا کمکشون نکردی ؟

ن: من مثلا چه کمکی میکردم ؟ من که از همه زخمی تر بودم بی انصاف .

س: کمک که نمیتونستی  لا اقل زخمشون رو انگولک نمیکردی بی انصاف !

  بگذریم . امیدوارم هر چه زودتر خبری یا اثری  ازشون برسه وکل اهالی  را از نگرانی در بیاره .

انسانم آرزوست

س: میگم نقدی شنیدی اینروزا دزدی و قاپیدن مجازی هم زیاد شده .

ن : دزدی چی؟ کیف قاپی مجازی منظورته ؟

س : نه بابا . مگه مجازی هم کیف قاپی میشه ؟

ن: آره دیگه . کیف پول مجازی آدمها رو هک میکنن و بعد خالیش میکنن به کیف خودشون .

س :وای خدای من ! به حق چیزهای نشنیده و ندیده ! نه بابا دزدی اعضا و جوارح رو منظورمه .

ن : اعضاء و جوارح رو اونوقت چجوری میقاپن ؟

س : مثلا یک مشت دلربا میشینن توی مجازی و مرتب سر راه زن و دختر مردم شعر و ترانه میزیزن تا با اراجیف عشقولانه دل هاشون رو بدزدن و بگیرن توی مشت خودشون اونوقت هر بلایی خواستن سرشون میارن و اسمش رو میگن عشقولانه ، با اینکار اون زن و دختر رو تا ابد به فنا میدن .البته بر عکسش هم هستا زنای با شوهر و بی شوهر کلاه مردان دیگه رو بر می دارن و مرد ساده لوح هم دلش رو دو دستی میزاره توی اختیارش و تا هر وقت میلشون کشید باهاش بازی میکن.

ن : وای خدای من ! چه آدمهای لجن و بیماری هستن ! غم انگیزه و گناه نابخشودنیست به نظرم .

س : تو از اینا تا حالا دیدی ؟

ن : " وای بخدا پناه میبرم از شر شیطان رانده شده "

س : آفرین بهت . الحق که صالحی از صالحان ددی آباد بودی ! روحت شاد ددی با چنین پسرکان ناصالح .

ن : البته ننه یه چیز میگم بین خودمون باشه ها ! چند تا از این سارقا تا حالا دنبالم افتادم ولی من مگه دم میدم به تله شون . دم هم بدم محاله دل بهشون بسپارم .

س : آره خلاصه همه در معرض خطر و سقوطیم پسر . فقط با خدا میشه از این خطرات جان به سلامت برد . قبول داری ؟

ن :اصلا یک چیزی برام عجیبه ننه . نمیدونم دعای ددی خدا بیامرز بوده یا امن یجیب های تو باعث شده خدا ما رو زیر چترش بگیره و حفاظت کنه . من یقین دارم داداشا هم بزودی پیدا میشن و دوباره به ددی آباد رونق و صفا میارن .

س: الهی که خدای مهربان این دعاهای گهر بارت رو مستجاب کنه و برادرات رو خیلی زود به ددی آباد برسونه و همه ما رو در چتر خودش از خطر سارقان مادی و معنوی محفوظ بدارد انشاا...

به امید آنروز

انسانم آرزوست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

هوووی پسر،اونجایی تو ؟ جواب نده دیگه !!!

ای خداوندگار یکتا و بی همتا از تو میخوام به حق این زمان و مکان مقدس مجازی ، همه دوستان ، برادران و خواهران مجازی و همچنین جمیع پسرکان اهل یا نا اهل مرا هم شفای عاجل عنایت فرمایی یا اگر قابلیت شفاعت ندارند در افق خود محو نموده تا مایه عبرت برای گذشتگان و آینده گان شوند ، و بدینوسیله از قیل و قالاتشان هر روز کاسته و بر آرامش و آسایش مجازیان افزون شود تا شاید تخفیف مجازاتی خورده و روحشان را از نار رهانده و بر بار بنشانند انشاا....... . آمین یا ارحم الراحمین

آهای ، پسرک دانا ، تو از نالیدن و سرودن بی وقفه به تنگ نیامدی دیگه ؟!! نکنه فکر کردی ساکنان مجازی برات الان دست بلند کرده و هورا می کشند ؟!!! یا که برای شاعر شدنت چهچه و بهبه کرده و نوشابه برایت میگشایند ؟ خیر بدان وآگاه باش که از این خبرها نیس پسر جون ، ولی شاید برات قهقه کرده و بگن وای !!اون بد بخت جگر سوخته رو ببینید !! بیچاره فلک زده دیوونه شده ها !!!

منکه به تنگ اومدم  از بس" امن یجیب المضطر اذا.... " خوندم و هیچ شفاعت و فراغتی بر شما در بند شدگان نازل نشد !!!!
گویی کار شما از ورد و نذورات گذشته باشه !! چون با دست و پای خودتون و کاملا عامدانه دارین به مرز جنون میتازید و این بسی دردناک وغم انگیزه !!!!

کمی ترمز کن پسر ! ایست کن تا جلوی عقب ماندگیها و ساقط شدنهای بیشتر رو سد کنی .

خدایا مرا راهنما باش! خاک کدامین مکان و زمان رو باید بریزم بر سر مبارک !

آیا برای خودم باید مرهم بگذارم !!!

یا برای نا اهلان بدتر ازخودم نگرانی و دلشوره بگیرم ؟ اصلا جبران اینهمه عقب افتادگی از کاروزندگی بردوش کیه ؟ پاسخ تو رو کی میده خدا جون  ؟  

به اندازه دهها سال اززندگی جا موندم خدایا کاش حد اقل مهلت جبران عنایت کنی بهمون !!!

فقط من در شگفت و عجب خشکم زده !! تو و امثالهم چی دیدین توی این مار مخوف وتاریک که چنین در حیرت و سرگردانی بسرمیبرین ؟!! نکنه چال سیاه او را با سیاه چاله های کهکشان راه شیری اشتباه گرفته باشین ؟ ها؟!!!

چنان سرِ خود را در سیاهی فرو برده ای و در بی خبری غرق شدی که گویی گنج نایابی رو در ته این چاه یافته باشی و از چشمت دور نکنی که مبادا سارقان برسن و ازت بقاپن ؟ نه بابای من به جان عزیزت هیچ خبری در هیچ کجا نیس !!!

یک مشت نا اهل تر و اَلدنگ تر از خود ت هم دورت جمع شدن تا تماشا کنن که تو کی قراره خوشبختی رو کیلو کیلو از چاه بیرون می کشی ؟ نکنه تو  همه را تنهایی سر بکشی و سر اونا بی کلاه بمونه ؟!!!!

لذا عمر گرانمایه رو در تفحص و تجسس نقدی به سر برده و او هم در تجسس  و تفحص از آمد و شدنهای ملموس و مشکوک این چال مخوف عمر گرانسنگ  خود را به خاکستر تبدیل میکند .

بدان و آگاه باش که ته اون چاه تار و سیاه چیزی جز یه اژدها ی کمین کرده نیس ، منتظره تا یک نادانی پاش بلغزیده و در جا ببلعدش و دل خود را از عزای گرسنگی رها سازد . همین و بس !!

همه مجازیان هم در شگفتند که شما نااهلان پس چراسوزن خود را از این سیاه چال بیرون نمیکشید و رنج و عذاب را برای جان عزیزتان هر روز بیشتر میخرید ؟!!!خودتو ن در عجب نیستید آیا ؟!! ای خاک به گور اون دشمنی بریزم که شما را در طلسم و جادو گرفتار کرده .

منهم هیچ نسخه سریع الاثری ندارم که معجزه کنه اما خوب میدانم که راه رهایی فقط درخواستن و اراده کردن خودمان هست و دو گام بیشتر ندارد خواستن و رها کردن

و برای این دو گام نیاز به ابزار هست . صبر و سکوت مرهم بر تمام نا ملایمات و نافرجامیهای روزگارند . فقط کافیست بخواهی وآستین شکیبایی و رهایی را بالا بزنی . قوی بودن به رها کردنه ...

پس عقل را قاضی کن و کنترل کن رفتار و احساساتت رو !اینهمه برون ریزی کردی حالا هم کمی دندون روی جگر بزار خووو !

تا رهایی گامی نمانده ! اینهمه مسیر را وقتی آمدی . باقی راه را چرا نتوانی ؟!! میتوانی . من ایمان دارم .

"ای خدای بزرگ و مهربان بتو پناه میاورم و از تو برای اراده و عمل یاری میطلبم .

منت خدای را که ما را برای چنین آزمون سخت اما پر بها بر گزید و یاریمان میکند. او در کنار ما ایستاده و در مواقع سخت دستمان را میگیرد . پس از چه رو نگران باشیم ؟ !!!!

" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ‌"

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! (در برابر حوادث سخت زندگى) از صبر و نماز كمك بگيريد، همانا خداوند با صابران است. .
ناپلئون هیل : "هر گرفتاری و مصیبتی، بذر منفعتی همسان یا بزرگ تر از خود را به همراه دارد"

پ . ن:  با صبوری  هر روز بزرگتر و زیباتر خواهی شد همان طور که نسبت به گذشته خود درخشانتر  و صیقلی  شده ای  . ما قراره آرامش واقعی را  تجربه کنیم  ، پس  فراموش نکنیم  که این فقط یک مسیر هست و باید به سلامت  از آن بگذریم من به این باور دارم و صبوری میکنم تا مسیر تموم بشه .وقتی رد شدی و دووم آوردی تو قادر به لمس زیبایی ها ی بیشتر  و اصیلتری خواهی شد و شاید اوج  آنها را هم  تجربه کنی  .  فقط  لطفا گیر نکن و مسیر را با هدف اشتباه  نگیر،  باور کن  ما میتوانیم  و لایق آن هستیم  .


والسلام دیگه نمیاااااااااام / غرق شدم در کلافم 


انسانم آرزوست

میگم خدا جون با اینهمه عرش و فرش گسترده که به بنده هات ارزانی فرمودی ای کاش

در این کهکشان بی انتهای مجازی ات هم یک سوراخ امن و گرم به بنده صغیر و حقیرت عنایت میفرمودی تا دور از چشم دشمنان نادان حد اقل میتونستم یک قلپ آب نوشیده و شکر ترا به انجام میرساندم .


بااااز جیک جیک ؟!!!!!! خدا آدم بی ظرفیت رو نصیب کافر هم نکنه ایشاا....

انسانم آرزوست

ذهنم  عجیب در کار شیطان  هنگ کرده !!!!    

کاراش عجیب زیرکانه و صبورانه هست !!! به اندازه همه عمر 70 -80 ساله ما  در کنار ما منتظر میمونه بدون ذره ای خستگی و نا امیدی تا فرصتی پیش بیاد برای شکار و مرتب تور میندازه برامون .  نمیدونم شاید خدا اون رو هم برای آموزش ما گذاشته باشه !!

 ولی ما قبل از آموزش توی تورش  گیر میکنیم !!

 چرا و چطوری است که اون بدون کمک خدا اینهمه امید و پشتکار داره ولی ما  با حضور و  لطف بیکران الهی باز نا امید هستیم و هر لحظه احتمال لغزش و سقوط  تهدیدمان میکنه ؟؟

اینجاست که باز به قدرت صبر در نجات خودم  یقین میکنم . اگه فقط در مقابل  اهریمن صبر و سکوت کنیم باز موقع مرگ رستگار میشویم بدون هیچ کار دیگه فقط صبر و سکوت .

انسانم آرزوست

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز