توو مترو جوانمرد ک پیاده شدم
روی نیمکت نشسته بود
حلوش اتیش بود
منو دوستم گفتیم بریم جلو تر رو نمیکت بشینیم
ی کاتون دستش بود
ک باهاش اتیشو باد میزد
خدا لعنتش کنه چیزشو بیرون اورده بود اون کارتونو جلوش نگهمیداشت اگر مرد بود
میرفتن کنار ب زنا نشون میداد
من اولش متوجه نشدم دیدم با دستش چیزشو ک بیرون بود داره می...له
حالم بدده
واقعاا نمیتونم مغزمو از کثافتی ک دیدم دور کنم😭😭😭😭
حالم بده خیلیی بد انگار بهم تجاوز شده در همین حد حالم بده