گفتم بهش نخوندم مریض بودم ماسک و حالتمو میدید همش دستمال بدست چهره رنگ پریده تا گفتم منفی گذاشت منم میتونستم تقلب کنم ولی تصمیم گرفتم حقیقت بگم شرکت کنم بعد الانم رفتم دکتر گفت ویروس گرفتم ۷ روز طول میکشه حداقل تا خوب شم بعدش دوتا آمپول زد مثل مرگ درد دارم کاش امروز نرفته بودم رفتم مثلا غیبت نخورم خلاصه اون روز چهارشنبه بود من به بابام گفتم امروز رفت مدرسه که صحبت کنه برگه پزشک که چهارشنبه گرفته بودم و شنبه و یکشنبه هم برد
معلم دینی هم برعکس اومد امروز من تو ماشین منتظر بودم بریم خونه فقط معض اطمینان اومده بودم تا در مدرسه بابام رفت داخل وقتی برگشت گفت من به فراش گفتم رفت صداش کرد گفت قبلشم به فراش گفته بودم اگه هر بچه ای مریض بشه بیاد اینجا هم قرار باشه فشار بهش بیارن و اینا بریم آموزش و پرورش فلان تا بابام در باز کرده بگه خانوم فلانی خودش سریع بلند شده اومده
بعد بابام گفته که من مریض بودم و منفی داده و اینا
بعد معلمم گفته خدا بد نده و انشالله زودتر خوب شه
اینم از معلمای ما بابام اومده میگه آدم خوشرویی بود
میگم بخدا با والدین از ترس اینطورین با ما سگن سگ😂💔🤦♀️