خیلی ممنونم لطف دارید...
حقیقتش من برای چیزی که الان هستم خیلی سختی کشیدم...نمیدونم چطور باید توضیحش بدم اما اصلا برای خودم شخص قابل احترام و ارزشمندی نیستم و نمیتونم خودم رو به عنوان یک انسانی که برای اینکه اینجا باشه چقدر تلاش کرده نمیبینم
راستش نمیدونم علاقه ام به سفر کردن از چند سالگی شروع شده اما انقدر شدید و قوی بود که وادارم کرد تلاش کنم حداقل انسانی بشم که بتونم این رویارو به واقعیت تبدیل کنم
الان که توی یک قدمیش هستم ترسیدم...یک نیروی خیلی قوی ای منو وادار میکنه که عقب بکشم اما واقعا نباید اینکارو بکنم
نمیدونم چیشده و چه اتفاقی داره برام میوفته اما خیلی میترسم و نگرانم...میشه باهام صحبت بکنید؟نمیدونید که چقدر بهش احتیاج دارم