خونمون نزدیکه همش ما مراقبشیم حالا یا خونه خودمون یا خونه اونا
یه ساعت ثابت نگه نمیداره بخدا خسته شدم دیگه منم هزاران بدبختی دارم نمیدونم چیکار کنم
درسته خواهرزادمه مثل بچه خودمه واقعا انقد دوسش دارم انگار پاره تن خودمه ولی منم باید به زندگیم برسم تا کی این وضع نه ماهشه