2777
2789
عنوان

ام اس و استرس

1036 بازدید | 150 پست

سلام دوستان من 6 ماهه مبتلا به ام اس شدم، الان تو این شرایط نابه سامان به شدت استرس و تپش قلب میگیرم، حال پدربزرگمم بده داره فوت میکنه با هر زنگ تلفن قلبم میاد تو دهنم، فکرای تو ذهنم به شدت به همم ریخته، بیقرارم. 

تو این شرایط اصلا نمیتونم استرسم رو کنترل کنم از طرفی این استرس ها علائم ام اس رو برام شدیدتر میکنه، پاهام بی حس شده بدنم قفل میشه. کسی میتونه کمکم کنه؟ 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

سلام توروخدا میشه بگید که تشخیص ام اس رو از روی چی نشان دادن؟

من یه روز انگشت شست و اشاره و میانیم یخ کرد و تا چند روز اینجوری بود، قبلا درد سیاتیک داشتم اما چند شب این درد مثل یه ضعف وحشتناک شده بود که حتی نمیتونستم شبا بشینم یا دراز بکشم تا صبح تو خونه راه میرفتم، بعد از چند روز کل سمت چپ بدنم گرما رو حس نمیکرد و سرما رو شبیه درد و سوختگی و داغی حس میکرد وقتی هم گردنمو به چپ میچرخوندم پای چپم کامل بی حس میشد و میفتادم، کل اینا توی ده روز اتفاق افتاد، با ام آر آی هم ام اس تشخیص داده شد

سعی کن خودتو آروم کنیافکار منفی به ذهنت راه ندهپدربزرگت هم عمر به اندازه کافی کرده قرار نیست آدم تا ...

ببین از نظر منطقی تمام این حرفا رو قبول دارم، اما با این شرایط ج.نگ و اینکه هرلحظه منتظر شنیدن خبر فوتم بدنم انگار اصلا آروم نمیشه 

عزیزم یه فیلم بزار ببینالان برا 85 میلیون نفر شرایط جنگیهبسپار به خدا زندگیتو بکن

اصلا تمرکز ندارم همین استرسای وحشتناکم باعث شد ام اس بگیرم دیگه، الان فقط استرس نیست بدنم بی حس میشه خیلی اذیتم

اصلا تمرکز ندارم همین استرسای وحشتناکم باعث شد ام اس بگیرم دیگه، الان فقط استرس نیست بدنم بی حس میشه ...

خونه مادرت بری تو جمع باشی حالت بهتر نمیشه؟

دارو اضطراب تحت نظر روانپزشک میتونی بخوری؟

علتش رو متوجه شدی؟قبلش استرس و اضطراب نداشتی؟

آره من خدای استرس وحشتناکم، از بچگی اینجوری بزرگ شدم با ترس زیاد از اشتباه کردن و تنبیه شدن و راضی نگه داشتن دیگران

آره من خدای استرس وحشتناکم، از بچگی اینجوری بزرگ شدم با ترس زیاد از اشتباه کردن و تنبیه شدن و راضی ن ...

میگن اینجور آدما تو بچگیشون زیاد بابت اشتباهاشون تنبیه شدن

روانپزشک برو دارو برا اضطراب مصرف کن

روانشناس هم میتونه کمکت کنه ترست کنترلشه

خونه مادرت بری تو جمع باشی حالت بهتر نمیشه؟دارو اضطراب تحت نظر روانپزشک میتونی بخوری؟

مادرم الان شهرستانه به خاطر پدربزرگم، هیچوقت با مادرم بودن حالمو خوب نمیکنه منبع ترس و استرسام خودشه، فعلا به خاطر داروی ام اس دکتر داروی دیگه نمیده 

میگن اینجور آدما تو بچگیشون زیاد بابت اشتباهاشون تنبیه شدنروانپزشک برو دارو برا اضطراب مصرف کنروانشن ...

آره دقیقا، فقط تو بچگی نبوده من تا الان که 34 سالمه مادرم فقط زمانی دست از سرم برداشت که مریض شدم، فعلا چون شروع بیماریمه تا بدنم شرایطش پایدار نشه داروی آرام بخش و اینا نمیدن

مادرم الان شهرستانه به خاطر پدربزرگم، هیچوقت با مادرم بودن حالمو خوب نمیکنه منبع ترس و استرسام خودشه ...

الان فقط به آرامش نیاز داری

هر کسی و هر چیزی باعث نگرانیت میشه حذفش کن

ببین یه راهکار بهت میدم من خودم موقعی که اصطراب وجودم رو میگیره انجامش میدم

شاید فکر کنی جواب نمیده یا حالت رو بهتر نمیکنه اما خیلی موثره

یه کاغذ و خودکار بردار همههههه نگرانی ها و افکارت رو روش بنویس هر چی که به ذهنت میاد بدون دقت به جمله بندی یا ترتیب جمله ها،

هر فکر که از سرت میگذره رو بنویس وسطای نوشتت خودت احساس سبکی میکنی

الان ممکنه فکر کنی حالت با این چیزا بهتر نمیشه یا دوست نداشته باشی افکارت رو دوباره به یاد بیاری که بخوای بنویسیشون اما یک بار انجام بده ببین چطور ذهنت سبک میشه

الان فقط به آرامش نیاز داریهر کسی و هر چیزی باعث نگرانیت میشه حذفش کنببین یه راهکار بهت میدم من خودم ...

اتفاقا همین یه ساعت پیش این کارو کردم یکم آروم شدم اما یهو نزدیکمون یه بمب زدن بدنم انگار دوباره رفت تو فاز استرس، ببین میدونم اذیتت میکنم معذرت میخوام اما انگار یه چیز سنگین رو قفسه سینمه نمیتونم نفس بکشم دست و پام بی حس شده، انگار هر لحظه منتظر شنیدن خبر بدم واقعا حالم خیلی بده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز