یادمه دبستانی بودم
یادم نیس چکاری کرده بودم
البته مامانم همیشه منو میزذ خیلی زیاد و وحشیانه
یبار ک منو زد یک رش پرز بلند داشتیم صورتم ب اون کشیده شده خیلی بدجور پوسمال و کبود شدصورتم و زخم شد
بعدش موقعی ک میرفتم مدرسه یادمه مقنعم رو طوری سرم میکردم ک کسی نبینه خجالت میکشیدم
یک دختری ک یادم نیس کی بود
بهم گفت صورتت چی شده گفتم خوردم زمین کشیده شده ب فرش
بهم گفت دروغ نگو کتکت زدن
و خندید
خیلی غرورم شکست
بعد30سال از این ماجارا این یکی از بدترین و به یاد ماندنی ترین مکالمه ها تو زندگیمه
نتیجه اون رفتارا ک باهم میشد بی اعتماد ب نفسی الانمه