سلام خانوما گفته بودم ميخام تعريف كنم ب صورت خلاصه ميگم فقط توروخدا راه حل بديد
من با يه اقايي چهارسال دوس بودم از اولشم عاشقش نبودم كنارش حس بد نداشتم ولي خوش ام نميگذشت بهم اما اون برعكس من بود همش قربون صدقم ميرف و رو هيچ حرف من حرف نميورد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
استارتر عزیز قلبم درد گرفت واقعا. فقط باید اراده کنی و گذشته رو فراموش کنی برو سرکار سر خودت رو بشدت گرم کن تا کمتر آسیب ببینی لازم نیست به خانوادت بگی فقط از این ببعد سعی کن مستقل باشی و قوی و به هیشکی تکیه نکنی خودت رو دوست داشته باش و از سرکوفت زدن بخودت و ای کاش گفتن دست بردار زندگی همینه دوباره شروع کنه اول استقلال مالی خودت رو بدست بیار یه لیست از کارهایی که دوست داری و خالت رو خوب میکنه رو بنویس و سعی کن شروع کنی بسم الله بگو و امیدت بخدا باشه اوایل سخته اما باید یاد بگیری از زندگیت لذت ببری
واقعا شروع کن ما همه دوست داریم کمکت کنیم پس خودت هم قدمی بردار علی رو با همه حس های مطلق بهش بریز دور از نو شروع کن اگه میتونی درست رو ا اگه بده سر کار برو کلاس نقاشی موسیقی و ..... فقط تموم کن و شروع کن خواهش میکنم