این اتفاق که آخر زندگی نیست ، زندگی به دست خودتته چطور بسازی برو جستجو کن بخوون اینهمه آدم سرشناس و موفق که تو بچگی بهشون تجاوز شده و تا سالها ازشون سواستفاده می کردن چطور تصمیم گرفتن بایستن و با مشکلات مبارزه کنن و آدم جدیدی بشن و گذشته شونو هرچی که بوده فراموش کنن و یک آینده جدید بسازن حالا شما که بحث تجاوز نبوده شبیه به ازدواج بوده ،
ببینید شما هرکاری کردید چه بهتر بود در هلوت با خداوند راز و نیاز می کردید و از او فقط از او طلب بخشش می کردید و الان هم دیر نیست .
از خداوند کمک بخواهید و کتاب شفای زندگی لوییز هی رو بخونید این خانم خودش در بچگی مورد تجاوز قرار گرفته و در این کتاب یکسری راهمارهای روانشناسی وجود داره از قیبل نوشتن افکار منفی که کمکتون می کنه ولی نماز یا حتی همینطور سجده کردن و مثل یک مشاور با خداوند حرف زدن و درددل کردن و کمک خواستن معجزات عجیبی تو زندگی تون ایجاد می کنه
بعد هم برنامه ریزی کنید برای زندگی تون
اگه تا حالا با قسمت و هر چه پیش آید خوش آید زندگی کردید ، حالا هذف تعیین کنید درس بخونید ورزش برید آشپزی یاد بگیرید و اول همه نماز بخونید
علایقتون رو در بیارید و براش هدف و برنامه بریزید
زندگی تون منظم و زیبا میشه
همه زندگی آدم که ازدواج کردن یا نکردن یا اینکه کلا یک مرد درباره آدم چی فکر می کنه نیست که بالاخره شما ازدواج هم بکنی باید خودت یک زن موفق باشی آ از این حالت قربانی و شکست خورده بیرون بیایی
پس قبل از اینکه هی بشینید و به اون مساله بکارت فکر کنید سعی کنید سایر جنبه های زندگیتون رو قوی کنید
ان شاالله که خداکمکتون می کنه