بارداریم ناخواسته بود شوهرمتازگیا رفته سرکار و اصلا ب هیچ عنوان بچه نمیخواد مامانم قرار بود برام سیسمونی یعنی در حد لباس و اینا بگیره ولی امشب بهم گفت برو ب خانواده شوهرت بگو بهت بدن بخری گفتم دوست ندارم کاسه گدایی دست بگیرم گفت منم ک نمیتونم کامل بگیرم درصورتی ک من هییییچ نخواستم ازش فقط قنداق و لباس همین حتی شیشه شیر همنخواستم هیچی ن کریر ن گهواره ن هیچ چیز دیگه ولی امشب دلم ب حال بچم سوخت دلم میخواست بچه اولمه همه چی براش نیگرفتم ببخشید طولانی شد دلم شدیداا گرفته رفتم تازه فروشگاه چقدر چیزای قشنگی داشت دوست داشتم حداقل دو سه تا دست لباس براش بگیرم ولی .... خدا بزرگه برامدعا کنید
نمیدونم چی بگم ولی فرق زیادی بین منو خواهرم قائل شدن عروسی خواهرم با زایمانم هم تو ی ماهه برای اپن همه چی گرفته برای شوهرش ولی برای من چیز زیادی نکرفت فقط ظرف و برای شوهرم حتی ی جوراب هم نگرفت شوهر من غریبس ولی شوهر خاهرم میشه پسرخاله مامانم دیگه چیزی برام مهم نیست دوست ندارم ب کسس رو بزنم خدا خودش میبینه دوست ندارم بچمو محتاج بذاره خوذش کمک میکنه