بیشترین افرادی که باهاشون در ارتباطیم دوستای خودم و همسرم هستن
اغلب توی شرایط مشابه خودمون
هیچوقت حس تنهایی بهم دست نداده یا مثلا بگم وای الان اخر هفته ست ما هیچکسو نداریم بریم پیشش
همه هستن
نباشن هم تا دلت بخواد کوه و دشت و دمن و کافه و رستوران و موزه و جای تفریحی و مکان برای سفر رفتن هست که آدم حوصلش سر نره
اینی هم که شما میگی منطقش از بیخ ایراد داره تو کامنتای قبلی هم گفتم
من خودم الان تو اغلب مناسبتا نمیرم خونه پدر مادرم
خونه هر بزرگتری میری توی عید و مناسبت هم میبینی یا بچه هاشون دنبال کاراشونن یا سفرن یا به هر صورت پیششون نیستن
حالا اینا دهه شصتیای هم نسل من و دهه هفتادیا و هشتادیا هستن
بچه ای که توی دهه چهارصد دنیا بیاری هرگز هرگز قرار نیست پیش تو بمونه و خیلی ناناز و فامیل پسند باشه و بتونی روش حساب کنی که من یه روزی پیر شدم تو مناسبتا این میاد پیشم
چون تعاریف این نسل با ما عوض شده
به فکر سلامت روانشون خیلی بیشتر هستن تا به فکر خوشحال کردن دل خانواده و فامیل