سه تا مرد دنبال خواهر ۱۵ سالم کردن داستان اینکه خواهرم با دوستش رفته بود بیرون و ساعت ۹ و نیم رسید خونه از پاساژ دوستم و خواهرم خداحافظی کردن و از سر پاساژ دید که سه تا مرد تقریبا ۲۰ ساله دنبالش کردن و نزدیک ده متر اینا فاصله داشتن خواهرم دوید از اونجا تا خونه اونا هم افتادن دنبالش بعد سریع زنگ خونه رو زد من درو براش باز کردم اگه چند ثانیه دیر تر باز میکردم احتمالا بهش میرسیدن و خدایی نکرده.. آره بعد خواهرم اومد بالا برام تعریف کرد خودم خونه تنها بودم و تعریف کرد بهم گفت به مامان نگو منم گفتم باشه و خیلی نگرانم بنظرتون چیکار کنم؟ لطفاً فقط راهنمایی کنید بگید چیکار کنم
اجازه؟حق طبیعیشه بره بیرون۱۵ سن کمی نیستباید محافظت از خودشو یاد بگیره
وا چته ؟!
مگه گفتم نره بیرون بره ولی قبل تاریکی برگرده اینم ی نوع محافظته بعدم ی دختر پونزده ساله چجوری میخواست حساب س تا نر مریض رو برسه ب جاگارد گرفتن یکم فکر کنید همه چی رو میخواد دعوا کنید
از این به بعد میره بیرون بگو زودتر بیاد خونه..والله من هرجا میرم قبل ساعت ۸ خونه م اینقد میترسم ..مخصوصا اگه خونتون جای خلوتیه ..بعضیا میندازن میبرن تجاوز میکنن خدای نکرده ،کم اینروزا نشنیدم ..
راضی بودن به مشیت الهی آرتور أشی قهرمان تنیس جهان در سال 1983 بود که بر اثر تزریق خون آلوده به ویروس ایدز به این بیماری مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. در جواب نامه طرفدارانش پاسخی داد که پاسخی تاریخی در جهان شد. او پرسیده بود من از این کار خدا در حیرتم که چرا در بین این همه انسان بد، خداوند تو را برای این ویروس انتخاب کرد؟ اشی در پاسخ گفت: در سال 50 هزار کودک در جهان تنیس بازی میکنند. 5 هزار نفر آنها حرفه ای می شوند و 500 نفر برای جام جهانی برگزیده می شوند. و از میان آنها 4 نفر انتخاب شده و به نیمه نهایی میرسند. آن گاه که جام جهانی را با غرور در دستانم گرفته بودم هرگز نگفتم خدایا چرا از بین این همه تنیس باز مرانفر اول جهان برگزیدی؟ و اکنون نیز که در دام بلایش گرفتار شده ام هرگز نخواهم گفت خدایا! چرا مرا به این خون آلوده انتخاب کردی؟ و این مقام مثبت اندیشی و شکر و توکل و رضا به حضرت حق است.