من يه بار رفتم از عابر بانك پول بگيرم.يه خانم قبل از من رفت و همش مشغول دكمه زدن و اينا بود. بعد از ٥ دقيقه برگشت منو نگاه كرد.گفتم كار نميكنه؟زنه با بي ادبى تمام برگشت گفت دستگاهه مادر ق... كار نميكنه و ...من از تعجب و ترس چشام گرد شده بود با دهن باز نگاش ميكردم.فورى از اونجا دور شدم. زنه بدجور جو گرفته بودتش.
صبح بخیر.منه احمق موقع تصادف آبجیم اینا دامادمون بیهوش بود ولی حالش زیاد بد نبود رفتم مثل احمقا سرشو بوسیدم الان یادم میاد دلم میخاد برم بمیرم میگم نکنه به هوش بوده و متوجه اون حرکتم شده تازه ما اصلا دراون حد صمیمی نیستیم.خاک تو سر جوگیرم😰
ممنون که خوندی،،،3تامون ازدواج فامیلی داشتیم منم باپسر عموم که تقریبا اختلاف سنی زیادی داشتم ازدواج کردم،الان دیگه اون باغ تقسیم شده بین ورثه وهرکدوم به بچه هاشون دادن،دیوارکشی شده صفای قبل ونداره،شمال چالوس هستیم
خودم جو گیر هستم گاهی کارهایی که میکنم که بعدا نمیدونم فازم چی بوده!
ولی جو گیر تر از بعضی کاربرهای اینجا من ندیدم.یکی داره درد دل میکنه از شوهرش و خانواده خودش می ناله اون وسط داستان تعریف کردن یک جمله کوچیک کوچیک از خواهر شوهرش میگه یک عده هجوم میارن کل مشکل رو ول میکنن شروع میکنن به فحش دادن به خواهر شوهر بدبخت!
یا یکی داستان زندگی داره میگه به جز اون کارگاههای حقیقت یاب زرنگ که نمیدونم چرا زرنگیشون رو برای زندگی خودشون استفاده نمیکنن هی میارن پارزیت میدن یا زشت تز از اون میرن گزارش میزنن! بابا اصلا شماها راست میگین طرف داره داستان میگه و واقعی نیست ماها یک عده ادم دوست داریم بشینیم قصه بخونیم به شما ربطی نداره دوست نداری نخون برو بیرون از تاپیک! یکم رفتار تو محیط اجتماعی رو یاد بگیرین
کافیه داستان زندگی سخت یا عمناک باشه یک عده میان میگن ما یک هفته است داریم برای استارتر گریه میکنیم و خون به دلمون شده و فلان و بیسار اینام عجیب جوگیر هستن شروع میگن فحش و نفرین به ادم بدهای داستان
خلاصه اینجا برای خودش سیرکی هست
خیلی دوست داشتم بقیه زندگی ستاره رو بدونم ولی متاسفانه دو دسته جو گیر اونا که داغ کرده بودن داری دروغ میگی و یک عده که میگفتن شبا از غصه دیگه خواب ندارن تاپیک رو ترکوندن
