سلام بهش شک داشتم تا امشب خرید کردیم رفتیم خونه یکی از کیسه ها تو ماشین جا موند. بستنی هم توش،بود گفتم تو مراقب بچه ها باش من میرم میارم سوئیچو گرفتم رفتم برداشتم دیدم از پنجره طبقمون داره نگاه میکنه بچه هارو ول کرده بود استرس داشت گفتم چیه گفت هیچی یه چیزی میخاستم پشیمون شدم گفتم باشه اومدم .
من همچنان منتظرم قسمت خیانت رو تعریف کنی
همین؟
خوب
خب
خب این کجاش به خیانت میخوره
خب
این خیانته الان
شک کردم گفتم حتما یه چیزی هست که اومده ترسیده برگشتم صندوقو نگاه کردم گوشش زیر وسایلش یه گوشی پیدا کردم قفل بود.
استرس گرفتم
تو این هوا بستنی میخرید
قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید😂💔
و تو ماشینش گوشیش مخفیش لو رفت
گوشی مخفی داشته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز