2777
2789
عنوان

جاری

316 بازدید | 26 پست

جاریم همسایه روبروییمه دوقدم راهه تاخونمون دیشب تولد دخترش بود کیک گرفتن رفتن خونه پدر شوهرم ب ما هم هیچی نگفتن البته فکر میکنم ب هیچکس نگفتن.پدرشوهرم زنگ زد بیایین تولده بعد ما گفتیم ما خونه ایم و نمیاییم اخه جمعه شام معمولا اونجاییم.بعدم گفتیم ک باید زودتر میگفتین ک بیاییم ماالان اومدیم از بیرون خونه.دیگه نرفتیم.اما اخر شب ک اومدن یذره کیک نیاوردن...شایدبرای هیچکس نبردن ولی بنظرم برای ما ک همسایه ایم باید میاوردن چون من همیشه براش نذری میپزم میبرم و اون ظرف خالیمو پر میکنه ولی خودش هیچی نمیاره.چیه میخای ظرف خالیمم پرنکنه...بنظرتون من توقعم بیجاس؟من منطقیم اگه بیجاس بگین میپذیرم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

شاید کم بوده تموم شده شاید اگر میداد بقییه میگفتن پس ما چی ای بابا خودتو در گیر ی ذره کیک نکن حوصله داریا میخاد بیاره میخاد نیاره اگر آورد دستش درد نکنه اگرم نیاورد بازم عیب ندارت غصه نداره که بیخیال بابا 

تجربه من اينه كه كلا از خانواده شوهر نبايد خيلي توقع داشته باشي چون خودت اذيت ميشي

به نظرم نه ديگه شما غذايي چيزي ببر، نه ازشون توقعي داشته باش كه بعدا ناراحت بشي

دختر پاییز که باشی عاشقانه هایت را پایانی نیست..

سلام

چرا انقدر زندگی رو سخت میکنید و خودتون رو اذیت میکنید بخدا همه اینا زود گذر اصلا مهم نیست هیچ وقت از هیچ آدمی تو زندگی توقع نداشته باشید اگر خوبی میکنید با دل مهربون خودتون خوبی کنید نه اینکه منتظر جواب باشید که چرا جواب خوبی نداد چرا این کار رو نکرد اون کار رو نکرد

هر انسانی یه ذاتی داره نمیشه همه مثل هم باشن مثلا شما واسش نذری میبری اونم بیاره

من همیشه زندگیم درگیر این مسال بوده 

من دوست دارم اگه کاری از دستم فرخزاد درحدش نه اینکه خودم رو بکشم بگم باید انجام بدم نه در حد توانم دوست دارم انجام بدم و کسی رو شاد کنم

ولی همسرم میگه احمقی اونا واست چیکار کردن یا چیکار میکنن 

خب اینجوری فرق من با اونی که نمیفهمه چیه ؟

عزیزم شما خیلی توقعت زیاده. منم خیییلی شده کیک میگیرم تو مناسبتا، میبرم خونه مادرشوهرم ک خالمه، دوره ...

اولا که ما هر جمعه خونه پدر شوهرمیم.وقتی پدرشوهرم بهشون ساعت 7شب گف ما نمیریم باید واسه ما نگه میداشتن و میاوردن.دوما من از مادرشوهرم توقع داشتم بهش بگه برا فلانی ها هم ببرین چون ما همسایه ایم و با بقیه خاهر برادرا فرق داریم.اگر من کیک میبردم اونجا و جاریم نمیومد مادرشوهرم میگفت برا جاریتم ببر مادرجان ولی ب اون نگف.چرا؟چون اون دختر خاهرشه من غریبه

شاید کم بوده تموم شده شاید اگر میداد بقییه میگفتن پس ما چی ای بابا خودتو در گیر ی ذره کیک نکن حوصله ...

خونواده پدر شوهر من کمه کمه کم شب جمعه ۱۵ نفر جمع میشن چون پرجمعیتن وقتی رفته اونجا و کیک برده مطمئن باش ی مقدار از کسی ک برای دونفر کیک میخره بزرگتره کیکش و اینکه من اصلا بحثم خوردن نیست بحثم بفکر بودنه و اینکه اگر من بودم هییییییچوقت روم نمیشد که جاریه رو برو خونمو جلوتر از بقیه نگم و همیشه برای جاری ک همسایمه ارزش بیشتری قائلمه چون یروزی میدونم کارم بهش گیر میشه.و اینکه خوب روشون میشه ک بروت نیارن و ...واقعا اینجاس ک میگن اخلاقا متفاوته

سلام چرا انقدر زندگی رو سخت میکنید و خودتون رو اذیت میکنید بخدا همه اینا زود گذر اصلا مهم نیست هیچ ...

همه اول بدون انتظار خوبی میکنن خانوم محترم.من خودمم بدون انتظار خوبی میکنم اما من چیزایی رو میبینم ک شما تو زندگی من نیستی ببینی.نذری بردن بفکر بودنه بنظر من وگرنه من صدتا همسایه دارم چرا میبرم میدم ب جاریم؟چون با بقیه برام فرق داره.ده بار ک بی منت میبرم یهو اون کیکشو تنها خوری میکنه و منو ... خودشم حساب نمیکنه ب ادم برمیخوره نزن این حرفو همیشه خودتو بزار جای طرف.بعد چقد باز اونا بی ادبن ک خودشونم زنگ نزدن و بیرون بودن یعنی در واقع اصن اونا دوس نداشتن ک ما باشیم چون پدر شوهرم بهمون زنگ زد

آره بنظرم توقعتون بيجاست وقتي واسه هيچكس نبرده نبايد توقع داشته باشي واسه شما هم بياره

من با بقیه فرق دارم من یک متر با خونش فاصله دارم.من براش چیزی میبرم.و همین اگر من بودم مادرشوهرم میگف برای فلانی ام ببر زشته یک متر فاصله دارین ولی ب این نگفت چون من عروس غریبه ام

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792