یکی از خاله هام البته کلا توبه کرده و حواسش به مادربزرگم هست به مادربزرگم وقتی جوان بود یکچیزی گفت و مادربزرگم دلش شکست
همین حرفایی که خودش به مادربزرگم گفته بود دختر خودش به خودش گفت و دلش شکست
یکی از هم خوابگاهیم تعریف میکرد پسر همسایشون پدرش رو تو کوچه کتک میزد
همسایه ها میگن پدره همین بلا رو سر باباش آورد