تاپیکای قبلیو بخونین بیشتر متوجه میشین خلاصه وار میگم براتون چون از مجردیش گفته بود و من یکم روم تاثیر گذاشته بود گفتم خط مجردیتو بردار و اونم بالاخره داد بهم
چنروز بعدش سر موضوعی که بازم میگم تو تاپیکاگفتم قهر کردیم باهم تا اینکه
تا میخونیم بکو
بعد چنروز بهم زنگ زد منم خوشحال از اینکه میخواد آشتی کنیم باعصبانیت یهو گفت کارگاه بازی در آوردی بالاخره مچ گرفتی
خب
زیر لفظی بدیم اسی جون
من یه لحظه خشکم زد نمیدونستم راجب چی حرف میزنه اصلا گفتم منظورت چیه گفت خطمو گذاشتی رو گوشیت رفتی واتساپ گفتم من خطتو شکوندم چجوری میخوام برم واتساپ گفت آره نمیدونم بهم گفتن که تو واتساپ آنلاین بودم انگاری میخواست مچ منو بگیرم اینم بگم که من واقعا خطو نذاشته بودم رو گوشیم
دیگه رفتم براش اسکرین گرفتم از بازدیدشو تو یه برنامه دیگه فرستادم واسش زیرشم نوشتم خیلی نا امیدم کردی واقعا منو اینجوری شناختی واقعا دلم شکته بود اصلا توقعشو نداشتم بعد چنروز یهو زنگ بزنه اینارو بگه
این شوهر برات شوهر نمیشه
چن دقه بعدش زنگ زد چنباری ولی من برداشتم اینجاش خیلی مهمه من تو تاپیکای قبل گفتم که بدون من میخواست بره تو جمع دوستای متاهلشون که قول داده بود بدون من نره البته اونام کلا اینجورین که بدون خانماشون نمیان بعداز اینکه گفت میرمو بحثمون شد فکنم فردا یا پس فردای همون روز رفتم به یکی از خانمای دوستش پیام دادم
هستین بچها؟یا دارم واسه خودم مینویسم:/
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
