2777
2789
عنوان

غم دوری

| مشاهده متن کامل بحث + 308 بازدید | 23 پست
ارره ولی خب حس اینکه چندماه چندماه نبینمش داغونم کرده

اره اوایلش خیلی سخته من الان سه ساله ازدواج کردم یادمه وقتی دیگه خواستم از مامانم جدا شم چقد حالم بد بود بهو زدم زیر گریه که چند تا از همسایه ها دیدن منو 😐😐😐😐 ولی خوب می گذره و ادم وقف می ده خودشو

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عادت میکنی من هشت ساله ازدواج کردم و یه شهر دیگم اولش سخته ولی با اومدن بچه خیلی بهتر شدم الان جوری شدم که وقتی دو هفته میرم خونه مامانم میمونم دوست دارم برگردم خونه خودم مزایاش هم اینه که سرت به زندگی خودته از حرف فامیل و همسایه راحتی

قدرت نه دست هیتلر است و نه دست ‌تمام کسانی که جنگ به پا کرده اند... قدرت دست کسی ست که می فهمد؛ دوستش داری !

عادت میکنی نگران نباش باید بری پیش شوهرت دیگه جلو شوهرت گریه نکن زیاد مردا حسودن بعد میگه مامانشو بیشتر از من دوست داره

میاین بهم سر میزنین یه بار اون میاد یه بار تومیری

تا جایی که نفس میکشی بخند و تاجایی که زندگی میکنی عشق بورز   
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792