کارشان تفکیک است : زن را از مرد، عقل را از بدن، انسانیت را از جامعه...//////////////////////// آلبر کامو / یادداشت ها: با مرگش شادی وصف ناپذیری شروع میشد اما عذاب همین است:«آنها بموقع نمی میرند.». //// پایان زندگی او، یک روز پربرکت است...
ضایع کردنو دوس ندارم۰ به روی خودم نمیارم خیلی وقتا
یا رادَّ ما قَدْ فاتَ : عمر های به سر آمده، روزهای گذشته، خونهای ریخته، عشقهای گم شده، آبروهای رفته، بغضهای شکسته، اشکهای چکیده، و آبهای از جوی رفته را تو باز میگردانی ای باز گردانندهی از دست رفته ها!
کارشان تفکیک است : زن را از مرد، عقل را از بدن، انسانیت را از جامعه...//////////////////////// آلبر کامو / یادداشت ها: با مرگش شادی وصف ناپذیری شروع میشد اما عذاب همین است:«آنها بموقع نمی میرند.». //// پایان زندگی او، یک روز پربرکت است...
یه دف داشتم عکسای گوشیمو ب مامانم نشون میدادم....یه عکس سکسی توشون بود..اصن یادم نمیومد کی اینو دانلود کرده بودم...بعد مامانم گفت این چی بود...گفتم ویروس بود
یکی از دوستامون رفته بود مغازه شوهرش دیده مادرشوهرش اونجاس پشتش به در بوده اینو ندیده از بیرون مغازه زنگ میزنه مادرجون کجایی میگه کتابخونه اومدم بعد میره میزنه پشتش میگه عجب کتابخونه ایم هس مادرشوهره نزدیک بوده سکته کنه