میزان توهمی بودن دختر خالم:
میگفت که خییییییلی بیکار بودم اومدم به یاد بچگیم با عروسکام بازی کنم بعد از سناریویی که با عروسکام ساختم نشستم یکساعت گریه کردم
یا توی فیلم دونده دوست داشتنی (اگه دیده باشین) یکی از شخصیت هاش دستش میشکنه توی فیلم و دختر خالم میگفت سر این سکانسش جیغ میزدم و میگفتم نههههه😐😐😐😐😐