منم از همین میترسم بهارجون میگم رضایت بدم باز شروع کنه زندگیم جهنم کنه از بس حقه بازن اینا میترسم همیشه ازشون
ولی چاره ایی هم ندارم اعصابم بهم ریخته چند روزه برم بنظرت رصایت بدم تکلیفمن روشن میشع کو ببینم بعدش چیکار میکنه خواست طلاقمم بده خودش بره بده حق حقوقمم بده به جهنم هرچند میدونم خیلی سخته برم روستا خونمون هز جهنم بدتره ولی چیکار کنم منم موقعیت طلاق ندارم دارم تحمل میکنم اینم سواستفاده زحر میکشم چون میدونم برم از این بدتر وصغم
پس برم رصایتم بدم بهار جون دیگه آره
بهار جون حالت چطوزه غصه نخوری هاا ولش به جهنم لیاقتش همون زنای خیابونی بی پدرمادره
رابطه ج ن س ی هم با هم داشتن بهار جون