منو پسند کرده. ایشون خوشگل خوش قیافه هستند.ماشینم داره. درس خونده تحصیل کرده کار هم داره. باباش مریضه خیلی. خودش باپول خودش همه کار کرده. الان یه زمین داره ولی گفت حالا نمیتونم بسازم. یه خونه داره . ما تو شهریم.خونع خودش تو روستای خونوادش ساخته کامل البته این روستا کنار شهره خیلی نزدیک. ولی خب اسمش روستاست. خودش میگه این خونه رو ساختم. آینده احتمالا میام شهر یعنی دستش جلوتر بیفته.حالا یاخونه بسازه زمین رو .یا خونه امادع بگیره. بخاطر این خونه فکر میکردم میگفتم بد نیس ؟؟؟؟؟ خودمم درس خوندم . همش میگم رد کنم موردی بیاد که باز دقیقا خونش تو شهر باشه؟ این مورد خوبی برای گیردادن نیس ک گفتمم؟؟ من گیرم ؟؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
معلوم نبود که میاد شهر یا نه . مطمئن نبود منم ترسیدم چون واقعا نمیتونم با اینکه خودمونم روستا خونه داریم اما نمیرم اونجا خیلی به ندرت خواهر برادرام باشن میرم .. و همچنان مجردم ... اونکه ازدواج کرد با یکی دیگه ...