الان ک دارم تایپ میکنم خیلی میترسم کسی منو بشنایه یا هرچی
نمیدونم ار کجا شروع کنم خلاصه میگم بهتون
من سه تا پسر خاله دارم ک برادرن باهم
اون بچه بزرگشون خیلی خوبه
ولی دوتای دیگه واقعا خیلی بیشعورن
من وقتی بچه بودم حدودا 7 سالم بود پسر وسطی خالم بهم سوپ. ر نشون میداد و دست مالیم میکرد و حتی یه بار میخواست تجاوز کنه آبجیم هم بچه بود نزاشت من برم اتاق(پسر خالم میگفت بیا شیرینی بدم بهت) ولی اون صحنه های سو. پر و اینا دقیقا جلو چشممه
در کل بچگی خیلی بدی داشتم و بلوغ زودرس بودم و...
الان مشکل اصلیم اینه با اینکه ب مامان احمقم گفتم اونا میخواستن بهم تجاوز کنن ولی بارم منو ب زور میبره جایی ک اونا هستن
اینم بگم من ازدواج کردم شوهرمم از وقتی اینارو دید ازشون بدش اومد
مامانمم پیش شوهرم نشست گفت اینا سوگند و میخوان و خواستگارشن اونم بدش اومده ازشون
الان دوباره تو یه موقعبت هستیم ک مامانم بازم ب زور کتک میخاد منو ببره خونه مامان بزرگم ک اینا هم هستن چیکار کنم من ب خدا میبینمشون اون صحنه میاد جلو چشمم😔😭