راستش ی خاله دارم ک اختلاف سنی زیادی نداریم من خیلی دوسش دارم چون وقتی پدر مادرم جدا شدن هردو ازدواج کردن من خونه پدربزرگم بودم همین خالم مجرد بود خیلی بمن میرسید و بهم محبت میکرد اما ازدواج کرد بعدش خیلی عوض شد خیلی بد شد، یه دختر چهارساله داره ک خیلی بی ادبه همه رو کتک میزنه، دیشب خونه مادرم دعوت بود دوتا خاله دیگه هم دارم اونجا بودن و خواهر ناتنیم ک ی بچه یک ساله داره، خلاصه بعدظهرش باهم رفتیم بیرون من واسه دخترش ی ساندويچ کلی خوراکی خریدم، دخترش همش پسر منو میزد، بعد ک برگشتیم خونه شوهرش گفت برا نیکا ساندويچ خریدی بعد گفت آره اما نگفت فلانی خریده 😑 جالا این بماند همش ب خواهرم میگفت دخترت عقب موندس دختر من یک سالش بود کامل حرف میزد درحالیکه اصلا بچه یک ساله فقط کلمات تیکه تیکه نامفهوم میگه، پسرش طفلی دو سالشه بخاطر ی مشکل بدنی هنوز نمیتونه راه بره و حرف بزنه بعد فقط میخواد بچه هدی ديگران رو عقب مونده جلوه بده🤐 خواهرم انقد ناراحت میشد از حرفاش حالا خواهر زادم انقد باهوشه کلی بازی جالب میکنه راه میره همین دیروز تولدش بود
با آدم ناراحت معاشرت نکن
رودربایستی نکن و بگو :چطور دلت میاد اینحور بگی مادربچه دلش میشکنه
بچه ها متفاوتن ،این بچه هم طبیعیه
بعضیا سه سالگی حرف میزنن خو
یکبار که تنها شدین بگو خاله مجرد بودی خیلی خاطرات خوبی از مهربونیات دارم ،بعدازدواج یکم تغییر کردی شاید هورمونات موقع بارداری بهم ریخت... خلاصه به همین بهونه حرفو ادامه بده و مثال بزن اون روز اینطور گفتی و اینا ...
شاید بخودش بیاد
۲بار جوابشو بدی دلت خنک میشه +کمکردن رفت و آمد
دیگه خیلی ازش کینه ب دل گرفتیم هروقت میاد با حرفاش اعصابمونو خورد میکنه و میره متاسفانه خونش رو آورده اینجا خواهرم انقد حرص خورد دیشب من خیلی خواهرمو بچشو دوس دارن چون بیشتر با اون رفت و آمد دارم شوهر مادرم بد اخلاقه زیاد خونش نمیرم، خیلی بدم اومد عین عقده ایا این حرفارو زد مگه بچه یکساله حرف میزنه؟ تازه دخترش هی پسرمو میزد
